۱۳۹۰ دی ۱۰, شنبه

اوسانه سی سانه

گردآورنده: اناهیتا سیاووش متعلم صنف سوم
اوسانه سی سانه
سی مرغک ده یک خانه
آش پختم دانه دانه
یک چمچه به بابه دهقان دادم
بابه دهقان مره گندم داد
گندمه به آسیا بردم
آسیا مره آرد داد
آرده به تغار دادم
تغار مره خمیر داد
خمیره به تنور دادم
تنور مره نان داد
نانه به چوپان دادم
چوپان مره بره داد
بره ره به زرگر دادم
زرگر مره کره داد
کره ره به مادر دادم
مادر مره قلم داد
قلمه به پدر داد
پدر مره کتاب خدا ره داد
کتابه خاندم
خدا مره مراد داد

۱۳۹۰ دی ۱, پنجشنبه

اطفال به زنجیر کشیده شده از یک مدرسه نجات یافتند

شماره 93/چهارشنبه 30 قوس 1390/21 دسمبر 2011
برخی مدرسه های دینی پاکستان مظنون اند که شاگردان شان را افراطی تربیت می کنند. مقام های پاکستان روز سه شنبه، 22 قوس/ 13 دسامبر، گفتند که پولیس این کشور ده ها شاگرد یا طلبه یک مدرسه دینی را زمانی پیدا کردند که با زنجیر بسته شده و در زیرخانه مدرسه زندانی شده بودند.
پولیس پاکستان ناوقت روز دو شنبه توانست این طلبه ها را که از چهار تا پنجاه و چهار سال سن دارند، در زیرخانه مسجد جامع مدرسه ذکریا کوندلی در منطقه سهراب گوت شهر کراچی پیدا کند.
خبرگزاری رویترز و فرانس پرس گزارش داده اند که شمار این طلبه ها به 54 تن می رسد، اما خبرگزاری آلمانی «دی پی ای» از قول مقام های پاکستان گفته است که شمار آنها به 68 تن می رسد.
ندیم رووف، یکی از ماموران پولیس کشف پاکستان گفت: «در میان طلبه هایی که با زنجیر بسته شده بودند، 14 تن شان کودک و 54 تن دیگر مرد هستند.»
پنج درصد کل کودکان ثبت شده در مکتب ها، به مدرسه ها می روند. رووف افزود: «والدین و اقارب این طلبه ها آنها را برای اصلاح و تهذیب در این مدرسه ثبت نام کرده بودند، زیرا برخی آنها به مواد مخدر معتاد بودند و شمار زیاد شان از نظر روانی مریض بودند.»
به گفته این مامور پولیس پاکستان، مسوولان این مدرسه دینی ماهانه حدود پنج هزار روپیه پاکستانی (57 دالر امریکایی) از هر خانواده این شاگردان می گرفته اند.
مختار خاص خیلی، افسر پولیس کراچی گفت که مسوولان مدرسه مدعی اند که این افراد را به خاطری با زنجیر بسته کرده بودند که آنها به مواد مخدر معتاد هستند. او افزود که تحقیقات جریان دارد تا در مورد ارتباط احتمالی مسوولان این مدرسه با شورشیان معلومات دریافت شود.
مقام های حکومت محلی ایالت سند نیز گفتند که در مورد همه احتمالات در پیوند به این قضیه، به شمول ارتباط مسوولان این مدرسه با گروه های شورشی، تحقیق می شود.
براساس گزارش ها، افراطیت در نصاب درسی پاکستان ریشه دارد. برخی از این شاگردان پس از آن که از زنجیر و زیرزمینی نجات داده شدند، به پولیس و رسانه ها گفتند که با آنها در این مدرسه بدرفتاری شده است و مسوولان مدرسه می خواسته اند که آنها را به جهاد تشویق کنند.
یکی از طلبه ها به تلویزیون «جیو»ی پاکستان گفت: «از ما در این جا مجاهد می ساختند. این جا از ما طالب می ساختند. آنها می گفتند شما باید این جا آموزش ببینید، بعداً ما شما را به جنگ می فرستیم.»
پولیس یکی از ملاهای این مدرسه دینی را بازداشت کرده است، در حالی که چهار تن از ملایان این مدرسه قبلاً فرار کرده اند.
رحمان ملک، وزیر داخله پاکستان به پولیس کراچی دستور داده است که در مورد خانواده های این شاگردان معلومات جمع آوری کند و نیز روشن سازد که آیا در این مدرسه به آن ها آموزش های تروریستی داده می شده است.
در بسیاری مدرسه های دینی، قرائت های افراط گرایانه از دین، بخشی از درس های روزمره است. از مدت ها به این سو گفته می شود که در مدرسه های دینی در پاکستان به شاگردان از سوی ملایان افراط گرا آموزش های افراط گرایی داده می شود و به این ترتیب، آنها آماده مبارزه با خارجی ها می شوند و به گروه های شورشی می پیوندند.
گزارش ها حاکی اند که مدرسه های افراط گرایان اسلامی در پاکستان از کمک های نقدی حلقات و موسساتی در کشورهای عربی نیز برخوردار هستند.
براساس آمار حکومت پاکستان، حداقل 15148 مدرسه در پاکستان فعالیت دارند که بیش از دو میلیون شاگرد در آنها مشغول آموختن هستند. این رقم پنج درصد 34 میلیون کودکی را تشکیل می دهند که به صورت رسمی مصروف آموزش و پرورش هستند. اما مقام ها همچنان مظنون اند که ممکن است هزاران مدرسه دیگر به صورت مخفی در این کشور فعالیت داشته باشند.Ÿ
عارف فرهمند (فرانس پرس، دی پی ای)

۱۳۹۰ آذر ۲۰, یکشنبه

دختر ۱۰ ساله یی که به ۱۰ زبان صحبت می کند!

شماره 93/یکشنبه 20 قوس 1390/11 دیسمبر 2011
سونیا یانگ به زبانهای جاپاني، چینی، انگلیسی، تایوانی، يوگاندایی، قزاقی، پرتگالی، آلمانی، فرانسوی و اسپانیایی با درجه های متفاوتی از تسلط سخن میگوید!
سونیا یانگ”، دختر 10 ساله تایوانی قادر است به 10 زبان زنده دنیا سخن بگوید. سونیا يانگ دختر 10 ساله تایوانی که اکنون به همراه خانواده اش در شمال غرب انگلیس ساکن است برای نخستین بار معلمان مدرسه خود را با توانایی عجیب در سخن گفتن به 10 زبان شگفت زده کرد. گفته شده که سونیا زمانی که به انگلیس رفته قادر بوده است به زبانهای جاپاني، چینی، انگلیسی و زبان مادری خود تایوانی سخن بگوید.
وی پس از نقل مکان به انگلیس زبان قزاقی و پرتگالی را نیز آموخت و اکنون کاملا با تسلط به این زبانها سخن میگوید. سونیا همچنین در مدت زمان کوتاهی زبان يوگاندایی را نیز آموخته است. وی همچنین به زبانهای آلمانی، فرانسوی و اسپانیایی نیز با درجه های مختلفی از تسلط سخن میگوید. سونیا میگوید:"انگلیسی زبان مورد علاقه من است چرا که همه زبان تو را میفهمند."Ÿ
انترنت

اطفال صحتمند!

شماره 93/یکشنبه 20 قوس 1390/11 دیسمبر 2011
گردآوری و تنظيم: اناهيتا سياووش متعلم صنف سوم
خواهران و برادران!
اگر ميخواهيد مريض نشويد اين کار ها را بکنيد:
-1صبح وقت از خواب بر خیزيد و ورزش کنيد.
-2دست و روی خود را هر صبح بشوييد.
-3دندان های خود را با برس یا مسواک پاک کنيد.
-4لباس های خود را هر هفته یکبار تبدیل کنيد.
-5ناخن های خود را هر هفته بگیريد.
-6هر هفته یکبار حمام کنيد.
-7بعد از بر آمدن از بيت الخلا دست هايتان را بشوييد.
-8قبل از صرف غذا دستان تان را بشوييد.

۱۳۹۰ آذر ۱۰, پنجشنبه

بياييد با کودکان مهربان باشيم

شماره 92/چهارشنبه 9 قوس 1390/30 نومبر 2011
گردآورنده عکس ها: اناهیتا سیاووش اول نمره صنف سوم

وظایف حکومت در قبال اطفال در پرتو فیصله های کنوانسیون جهانی حقوق طفل مصوب 20 نوامبر 1989

بابک سیاووش
کنوانسیون حقوق طفل کشور های متعهد به این میثاق را که افغانستان نیز یکی از آنان میباشد مؤظف میسازد که:
با اعتقاد به اینکه خانواده جزء اساسی جامعه و محیط طبیعی رشد و رفاه همه اعضایش به ویژه کودکان است باید از حمایت و کمک های لازم به نحوی برخوردار شود که مسوولیت ها در قبال جامعه را ایفا کرده بتواند.
در مقررات این کنوانسیون آمده:
- با درک اینکه طفل برای رشد کامل و متعادل شخصیت خود، باید در محیط و در فضای سرشار از خوشی، محبت و تفاهم بزرگ شود.
- با توجه به اینکه طفل برای زیست فردی در جامعه باید آمادگی داشته و با روحیه صلح، دوستی، کرامت بشری، بردباری، آزادی، برابری و همبستگی بار آید.
- با توجه به اینکه قوانین و مقررات سازمانهای انتفاعی و سازمان های بین المللی که در موارد رفاه اطفال اشتغال دارند به رسمیت شناخته شود.
- با در نظر داشت اینکه کودک به دلیل نداشتن رشد حتمی و رفاهی قبل و بعد از زایمان به مراقبت های خاص به شمول حمایت قانون نیاز دارد.
- با توجه به اینکه در تمام کشور های جهان اطفالی وجود دارند که در شرایط دشوار خاص به سر میبرند.
کشور های متعهد به این کنوانسیون حقوق تصریح شده در کنوانسیون را محترم شمرده و تطبیق آنرا برای هر طفلی در قلمرو فضای شان بدون هیچگونه تبعیض از نظر نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی یا غیر سیاسی، منشأ ملی، قومی و اجتماعی، ملکیت، معیوبیت، محل ولادت و سایر حالات طفل، والدین و اولیای قانونی شان را در نظر گرفته تضمین و رعایت کنند که برخی موارد آن قرار ذیل اند:
1- از طفل در مقابل تمام انواع تبعیض و مجازات بر اساس موقف، فعالیت، بیان عقاید خودش یا والدین و سرپرست قانونی و اعضای خانواده اش حمایت بعمل آید.
2- در هر اقدام مربوط به طفل منافع اطفال مورد توجه قرار گیرد.
3- حمایت و مراقبت های لازم برای رفاه طفل تأمین شود.
4- مقامات ذیصلاح بر تشکیل و خدمات موسساتی که در عرصه امنیت و صحت اطفال مصروف اند نظارت نمایند.
با توجه به مفردات فوق دیده میشود که هنوز اطفال افغانستان از آنچه در کنوانسیون جهانی حقوق طفل گفته شده به فرسنگ ها فاصله دارند. کودکستان ها هنوز همه اطفال را تحت پوشش قرار نداده اند، کلینیک های حمایه طفل و مادر هنوز به شکل واقعی سراسری نیستند، از وضعیت اطفال معتادی که در زیر پل ها خوابیده اند موسسات داخلی و خارجی خبر ندارند، پارک های تفریحی و میدان های مصئون بازی حتا در پایتخت به اطفال به حد کافی وجود ندارد، کتب و مجلات مخصوص اطفال کمتر چاپ میشود و بر عکس بعنوان وسیله بازی تفنگچه، تفنگ، تانک پلاستیکی از کشورهای همسایه وارد و میان اطفال توزیع میشود.
اطفال با داشتن این وسایل جنگی که بطور مصنوعی فیر هم میکنند حتا در شهر کابل مشق و تمرین حمله بر یکدیگر را به شکل گروهی مینمایند.
در گذشته ها در مکاتب سیمینار ها و کنفرانس های صنفی میان صنوف دایر میشد. در صحن مکاتب به مناسبت های مختلف انترک ها و نمایشنامه ها به اجرا می آمد. در مکاتب گروه های ترانه، سپورت، سرسبزی و غیره وجود داشت که شاگردان در سرسبز ساختن صحن مکتب و تدویر مسابقات والیبال، فتبال، باسکتبال، هاکی رقابت میکردند. قبل از آغاز دروس توسط معلمین سپورت به شکل دسته جمعی سپورت آزاد توسط شاگردان صورت میگرفت. اما حالا که از کنوانسیون جهانی حقوق طفل حرف می زنیم و ده ها و صد ها موسسه و انجیوی داخلی و خارجی برای اطفال مصروف اند و در قانون اساسی افغانستان رشد و انکشاف ذهنی و جسمی اطفال از وظایف حکومت گفته شده، بر عکس اطفال افغانستان در وضعیتی قرار دارند که از آنان به صفت عمال انتحاری و انفجاری استفاده میشود و به عوض تقویه کوریکولم مکاتب وزارت معارف در نظر دارد تعلیمات ابتدایی را از طریق غیر از مکتب رایج سازد. اولیای اطفال بیکار، بیمار، معتاد، آواره، گرسنه، بی تعلیم و بی تحصیل افغانستان میگویند که: ای رهبران موسسات خارجی و داخلی و ای دولتمردان افغانستان! لطفاً از خواب بیدار شوید و به عوض موتر سواری و مصرف پول های بین المللی در عکس گیری و نمایش وضعیت اطفال بینوای افغانستان در نمایشگاه ها و فلم ها، بخاطر بهبود وضعیت آنان عملاً کاری بکنید. چه زیبا گفته اند:
دو صد گفته چون نیم کردار نیستl

مادران و پدران بخوانند

شماره 92/چهارشنبه 9 قوس 1390/30 نومبر 2011
در گرامیداشت از روز جهانی کودک
مادر بودن و پدر بودن هنر است
اسماعیل درمان
آنچه در اولین گام در ذهن بیشترین ما راجع به مادر و مادری خطور می کند، چهره ی زیبا، مهربان، فرشته-گونه و آسمانی، آغوش گرم، و احترام بیش از حد به مادر است. این نگاه کرد تقریباً جهانی است. نقش مادر در تربیت فرزند یک امر بدیهی و پذیرفته شده است و احترام به او در اکثریت قریب به اتفاق جوامع و فرهنگها نیز. البته این احترام درجات متفاوت دارد و از یک کلان-فرهنگ تا کلان-فرهنگ دیگر و حتا از یک خرده-فرهنگ تا خرده-فرهنگ دیگر می تواند متفاوت باشد.
لیکن در افغانستان چطور؟
کشور ما بنابر دو عامل عمده به مادران توجه متبارز دارد. عامل اولی سنت tradition و دومی دین religion است. در جامعه ی سنتی ما، خانواده هسته اساسی حمایت و پشتیبانی است، نه تنها در حوزه تربیت، بلکه در حوزه اجتماع و تحصیل و امور مالی. فرهنگ ما، فرهنگ خانواده محور و… است. گنجینه ادبی ما مملو از اشعار و قصه ها راجع به مادر است.
مهمترین نهاد حمایتی نیز خانواده و کلان-خانواده extended family است. با توجه به ناتوانی دولت در حمایت درست و موثر از شهروندان، مردم ما وابستگی به خانواده را حفظ و حتا آنرا تقویت کرده اند تا در فراز و نشیب زندگی همدیگر را یار و یاور باشند.
در همچو ساختاری، نقش زن حیاتی است. زن می شود ستون فقرات خانواده، و یکی از تولید کنندگان اساسی. حتا مرد اگر عقیم باشد، در بسیاری موارد اقدام به ازدواج مجدد میکند برای بقای نسل و تولید مثل. در همچو جامعه ای، بی فرزند بودن، بی ریشگی است؛ و در بسیاری موارد مساوی به ناتوانی و ضعف است. این، اهمیت زن را – چه مثبت یا منفی – بالا میبرد. زن مقدس می شود و مادر شدن یک فرآیند (پروسه) کاملاً طبیعی و قابل انتظار در جامعه.
عامل دومی، دین است… قرآن و حدیث بارها و بارها از زن و مادر یادآوری کرده اند. مادر در قرآن مقدس است؛ در حدیث نیز مقدس است. “بهشت زیر پای مادران است،” و حتا بلند حرف زدن در برابر والدین رفتار ناشایست و بی احترامی است. “ناخلف” شمرده شدن فرزند توسط والدین یک جزای بزرگ است. “نبخشیدن شیر” به فرزند یکی از عظیم ترین شکنجه هاست.
افغانستان، هم سنتی است و هم دینی. پس هر دو عامل در نوع نگاه و برخورد با مادران پررنگ اند. حالا پرسش این است که چرا مادری، بنابر ادعای من، هنر است؟
عامل اولی که در بالا ذکر کردم سبب می شود تا جامعه از زنان بصورت طبیعی انتظار تولید مثل و “اولادداری” داشته باشد و چه بسا این را در همان آوان نوجوانی و ابتدای جوانی خواهان باشد. هنوز بسیاری از دختران در سنین پایینتر از ۱۸ ازدواج کرده و وقتی به سن ۲۵ سالگی میرسند معمولاً بیشتر از دو طفل دارند! خانواده ها طبیعتاً انتظار دارند که زن حامله رسم فرزندداری را بداند، چون “مادری” جزیی از وظیفه اوست. با آنکه در فامیلهای افغان، در بسیاری موارد خواهران شوهر، مادر شوهر و نزدیکان خود زن در تربیت فرزند با او کمک می کنند، ولی آنچه معمولاً نادیده گرفته می شود، مهارت مادری کردن، هنر فرزند داری، و ظرافت این هنر است. چون وظیفه تولید فرزند و مادری برای زن شوهر کرده از قبل تعیین گردیده، آنچه از او انتظار برده می شود این است که وظیفه خود را انجام بدهد و تمام! درین میان، پرسشی که مطرح می شود این است که آیا این زن واقعاً رسم مادری را میداند یانه!…
چون مادر مقدس است، پس بی عیب و نقص است و خللی در رفتار او نیست. در حالیکه در بسا موارد مادران هنر مادری و فوت فن فرزندداری را نمی دانند. هستند مادرانی که در تربیت فرزندان خود غفلت می کنند؛ از تغذیه طفل چیز زیادی نمی دانند؛ از خشونت کار می گیرند؛ در باره مشکلات دوران طفولیت چیزی نمی دانند یا خیلی کم می دانند؛ طفل را در محیط های نامناسب قرار می دهند؛ نشانه های ابتدایی بعضی از امراض مهم را متوجه نمی شوند؛ در ترغیب کردن پدران در سهم گیری و همکاری برای تربیه اطفال بصورت موثر عمل نمی کنند، و…
داکتر دونالد وینیکات Donald Winnicott ، داکتر اطفال، روانشناس، و نظریه پرداز مشهور، بعد از مطالعه روابط مادران و اطفال شان، در بخشی از نظریات اش این موضوع را مطرح کرد که هیچ مادر بی عیب و نقصی وجود ندارد. بعبارت دیگر، همانطور که انسان کامل وجود خارجی ندارد، بهمان ترتیب مادر کامل وجود خارجی ندارد. آنچه او در عوض مطرح کرد این بود که مادران می توانند “مادران بسنده” یا good enough mother باشند، که رابطه با فرزند را با فراهم کردن محیط نگهدارنده holding environment برقرار میکنند.
به تعبیر وینیکات محیط نگهدارنده به نوع ارتباط میان مادر و طفل اطلاق می شود که در آن مادر، به عنوان یک انسان کاملاً عادی و ناکامل، به طفل خود عشق می ورزد، توجه می کند، و احساس اش را به او منتقل می کند. مادر به این نتیجه میرسد که تنها نام “مادر” را با خود حمل کردن کافی نیست، و به عنوان یک انسان عادی، که حالا مسوولیت فرزندداری بر دوشش گذاشته شده، تلاش کند تا در انتقال احساس و عشق مادری به فرزند عقب نماند. این رابطه سبب می شود تا طفل احساس امنیت کند و در سالهای بعدی بر بنیاد این احساس، رابطه مستحکم و باروری را با مادر برقرار و حفظ کند.
جدا از این نظریه، نظریه ها و روشهای متعددی برقراری یک ارتباط خوب با فرزند و تربیت او مطرح و در ده ها کتاب و نشریه به چاپ رسیده اند.
نوشته من نیز فقط تاکیدی است بر این که با وجود احترام به مادر و نقش او، این احترام نباید در سطح بماند؛ این توجه نباید در حوزه عاطفه و احساس محصور بماند؛ بلکه از این پتانسیل ها در بهبود نقش زن در اجتماع و تربیت فرزندان کار گرفته شود. به مادر باید احترام شود، به غریزه مادری و ابراز محبت او توجه شود، ولی در کنار آنها هنر مادری نیز آموزش داده شود.
بنابر این، برای تربیت نسل بهتر و سالمتر، به مادرانی نیازمندیم که هنر مادری بدانند.
برای این کار، بلند بردن سطح آگاهی از طریق مکاتب، انجمن های محلی و شهری، سازمان های حقوق بشری، شفاخانه ها و کلینک های صحی، رسانه ها و مطبوعات، و متنفذین محلی نقش مهمی ایفا خواهد کرد.
یادمان نرود که مادری هنر است
***
پدری نیز هنر است
مادری کردن هنر است؛ پدری کردن نیز هنر است. ولی همانطور که در جامعه ما، تصویر سنتی مادران نشان دهنده اینست که مادری را یک فن از قبل آموخته شده و طبیعی میدانند، تصویر سنتی پدران نیز نشان دهنده اینست که آنها در ابتدای زندگی فرزندان نقش چندانی نداشته باشند ولی بعد ها باید پدری کردن را بصورت طبیعی بدانند!
پدران نیز در فرهنگ ما بشدت قابل احترام اند. این یک ارزش بزرگ و قابل توجه است. لیکن آیا تنها بسنده کردن به این کافیست و این پرسش مطرح نمی شود که آیا تمام پدران، پدری کردن را می دانند؟
معمولاً در جامعه سنتی ما، به نظر میرسد که پدران در سالهای اولیه زندگی فرزندان شان سهم عمده ای نمی گیرند. بزرگترین مسوولیت شان شاید این باشد که در بیرون از منزل کار کنند و “نان آور” فامیل باشند. معمولاً پدران در کار خانه، پاک-کردن و شستشوی طفل، تعویض کردن لباس یا بوتل شیر، غذا دادن، و…اشتراک چندانی نداشته و تربیه طفل را تقریباً به طور کامل به همسران شان میسپارند. بصورت خلاصه، با آنکه مردان رؤسای خانواده و افراد مقتدر فامیل بشمار میروند، اما معمولاً دور از دسترس فرزندان خود بوده و بندرت شرکای فعالی در تربیت فرزندانشان محسوب میشوند.
از منظر روانشناسی رشد، حضور پدر و مادر هر دو در رشد و انکشاف طفل و ساختار شخصیتی او اثر مستقیم، عمیق و ماندگار دارد. هم پدر و هم مادر ویژگی های شخصیتی و رفتاری مخصوص به خود را داشته که در صورت توجه و تربیه موثر طفل، اثرات مثبت و پایداری به جا میگذارند.
اما مهم این است که این حضور چگونه باشد. به یاد داشته باشید که وجود هر پدری مفید نیست، همانطور که وجود هر مادری مفید نیست. پر واضح است که زندگی اطفال تحت تاثیر پدرانی که:
-از نظر عاطفی حضور دارند،
-برای فرزندان خود ارزش قائل میشوند،
-و در ناراحتیها و نگرانیها میتوانند فرزندانشان را آرام کنند بسیار بهتر میشود. لیکن در عوض پدرانی که:
-خشونت میورزند،
-عیبجو هستند،
فرزند خود را تحقیر، سرزنش و بیش از حد نکوهش میکنند،
-و یا از نظر عاطفی سرد هستند، جوابگوی نیازهای احساسی اطفال شان نیستند و به این نیاز ها غفلت می ورزند میتوانند بشدت به فرزند خود صدمه برسانند. نظریه دلبستگی attachment theory نشان میدهد که چگونه حضور “نقش پدری” برای طفل حیاتی است و در تثبیت “امنیت درونی” و “اعتماد به نفس” طفل تاثیرگذار است. شواهد روزافزون علمی حاکی از آن است که پدرهای علاقمند، بویژه آنهایی که از نظر عاطفی در دسترس هستند “emotionally available”، در خوشبختی فرزندانشان نقش منحصر به فردی را ایفا میکنند.
بخشی از تاثیر پدران بر فرزندان در زمینه های روابط با دوستان و کارکرد تحصیلی است. اطفالی که پدران شان از احساسات شان باخبر اند و در قسمت کارخانگی و نظارت بر روابط اجتماعی و تعلیمی آنها فعالتر عمل می کنند، در تعلیم و نقش اجتماعی خود بصورت کل موفق تر اند.
برعکس پدری که نسبت به عواطف فرزندانش خشن، ایرادگیر یا بی اعتناست، میتواند تاثیری بسیار منفی بر آنها بگذارد و احتمال آن که فرزندان چنین پدری در انجام کارخانگی و رشد تعلیمی ناموفق باشند، با دوستانشان بیشتر جنجال کنند و از سلامت روانی خوبی برخوردار نباشند، بیشتر است.
یکی از مهمترین راههای ارتباط با فرزندان، بازی کردن با آنهاست. در بسیاری از فرهنگها پدران معمولاً بازی های را انجام میدهند که با فعالیت جسمی و هیجان بیشتری همراه است. گفته می شود اطفالی بهترین مهارتهای اجتماعی را در خود پرورش میدهند که پدرانشان ارتباط مثبتی با آنها برقرار کرده و اجازه میدهند که طفل خود مسیر بازی را تعیین کند. برخی پدران در نقش راهنمایان عاطفه هستند. آنها عواطف منفی کودک را نادیده نمیگیرند یا با آن مخالفت نمیکنند، بلکه به فرزندانشان نشان میدهند که آنها را درک و سپس آنها را راهنمایی میکنند تا نسبت به احساسات منفی خود عکس العمل مناسبی نشان دهند.
طبق بررسیها، اطفالی پایین ترین نمرات و بدترین روابط اجتماعی را دارند که پدرانشان سرد، قدرت طلب، ستیزه جو و مداخله گر اند. در یک تحقیق پژوهشگران متوجه شدند پدرانی که طی یک تمرین بازی ویدئویی فرزندانشان را مسخره و تحقیر میکردند و برای اشتباهاتشان آنها را سرزنش میکردند یا کنترل بازی را خود به دست میگرفتند و به کودکان نشان میدادند که بی کفایت هستند، فرزندانشان بیشتر از بقیه دچار مشکل بودند. این بچه ها با دوستانشان رفتارهایی ستیزه جویانه داشتند، در مکتب ناموفقتر از دیگران بودند و مسائلی داشتند که معمولاً به کارهای غیرقانونی و خشونت در آنان منتهی میشد.
با توجه به اهمیت حیاتی پدران در تربیه و رشد اطفال، اگر شما پدر شده اید یا دوستان و آشنایان تان متاهل و صاحب فرزند اند، به این نکات توجه کنید:
برای فرزندان تان حضور عاطفی و فیزیکی داشته باشید
در دوران باستان پدر از طریق جنگیدن و شکار کردن از فرزندانش حمایت میکرد. طی قرنها این نقش به نان آور تبدیل شد. او از طریق کار کردن پول به دست میآورد تا برای حفظ امنیت فرزندانش کرایه منزل، مخارج خورد و خوراک و مخارج تحصیل را هزینه کند، اما امروز بار دیگر نقش پدر در آستانه تغییر است تا سطح دیگری از حمایت را برای فرزندانش فراهم آورد و در نتیجه این حمایت، فرزندش از نیروهای مخربی مانند دار و دسته های خلافکار، مواد مخدر و … حفظ شود. علم به ما میگوید که دیگر همه روشهای سنتی نمیتواند مشکل گشا باشد. امنیت فزیکی و بالاخص روانی فرزندان رابطه مستقیم با نوع رابطه آنها با پدران شان دارد و بر این پایه استوار است که مردها باید علاوه بر حضور فیزیکی در خانه، حضور عاطفی نیز داشته باشند.
در جریان رشد اطفال تان باشید
بررسی های انجام شده نشان می دهد که کیفیت رابطه پدر-فرزند به مقدار زمانی که با هم می گذارنند ارتباط دارد. اگر پدران آگاهانه تلاش نکنند که بخشی از زندگی روزانه فرزندانشان باشند بتدریج از آنان دور خواهند شد و جزئیات ظریف و تغییرات رفتاری و خلقی که به تدریج در کودکان رونما میگردد از دیدشان پنهان خواهد ماند. در حقیقت با انجام کارهای سنتی به اصطلاح “زنانه” (مانند غذا دادن به کودک) است که مردان به عنوان عضوی منسجم و ضروری برای خانواده به شمار میآیند. پدرها باید به این مهم توجه داشته باشند که زندگی خانوادگی فقط برآورده کردن نیازهای مادی خانواده نیست، بلکه حضور هر روز و برآورده ساختن نیازهای عاطفی و جسمانی به طور همزمان در تربیت فرزند نقش بسزایی دارد. درحالیکه کودکان بزرگ میشوند و در فعالیتهای بیشتری در خارج از خانه شرکت میکنند، شاید برای پدرها دشوار شود که فرصتی را بیابند تا با فرزندانشان تنها باشند، بنابرین برای آنها توصیه میشود به گونه ای برنامه ریزی کنند که بتوانند با فرزند خود اوقاتی را به تنهایی بگذرانند.
گفتگو کردن در هر سنی باارزش است. ضرب المثلی میگوید: «برای بزرگ کردن یک بچه به یک قوم نیاز است.» خوب است با افرادی که در زندگی روزانه فرزندتان نقش دارند آشنا شوید، مثلاً دوستان و همصنفی هایش، و والدین دوستانش. دروازه ی خانه تان را روی همصنفی هایش بگشایید. کوشش کنید به علاقمندیها و نگرانیهایشان گوش کنید و با آنها هماهنگ شوید. سرانجام اینکه درک کنید هر زمان در کنار خانواده تان هستید، بارها و بارها فرصت دارید که با فرزندتان ارتباط برقرار کنید.
تعادل میان کار و زندگی فامیلی
معمولاً مردان وقت بیشتری را برای کار صرف می کنند که این یا از روی ناچاری مفرط و فقر است یا همینطور عادت کرده اند و حتا بدون نیاز مالی شدید، وقت کمتری را با اعضای فامیل سپری می کنند. این سبب می شود تا نتوانند از لحاظ عاطفی و جسمی و بصورت موثر در کنار فرزندان خود باشند. در واقع حل این تضاد برای مرد که هویت اصلی او نان آور بودن خانواده است، کار ساده ای نیست.
معمولاً مردان در جامعه ما طوری تربیت می شوند که:
یک: باور کنند سختکوشی و ساعتهای طولانی کار کردن نشانه تعهد به خانواده است.
دو: با آوردن پول و غذا به خانه مسوولیت شان تمام می شود و لازم نیست در کار دیگری سهم بگیرند.
لیکن مردان باید متوجه این واقعیت باشند که اگر تغییری درین حوزه ایجاد نکنند، خطر این وجود دارد که از فامیل خود بیشتر و بیشتر دور گردند و روزی شود که حتا شخصیت و عادات اطفال خود را درست نشناسند و آنها را نفهمند. به طور کلی، سالمترین محیط خانوادگی محیطی است که در آن پدر مسوولیت پدری و مادر مسوولیت مادری را بداند و طبق آنها با اولاد رفتار کند.

۱۳۹۰ آبان ۲۲, یکشنبه

اطفال بامیان در معدن ذغال سنگ کار میکنند

شماره 91/یکشنبه 22 عقرب 1390/13 اکتوبر 2011
یک پژوهش که توسط “کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان” و “شبکه حمایت اطفال” (یک شعبه یونیسف سازمان کودکان ملل متحد) انجام شده، می گوید که به تازگی حدود 200 کودک دیده شده اند که در معادن ذغال سنگ در ولایت بامیان کار می کنند.
افغانستان یکی از فقیرترین کشورهای جهان می باشد. کودکان نیمی از نفوس این کشور می باشند. یک چهارم از کودکان افغانستان پیش از سن 5 سالگی جان خود را از دست می دهند.
کمیسیون مستقل حقوق بشر همچنان دریافته است که تعدادی از این اطفال در معادنی کار می کنند که توسط دولت اداره می شود. اما وزیر معادن افغانستان گفت که “آنها شمار زیادی نمی باشند”. شهرانی جنگ 30 ساله را سرزنش کرد که سبب شده است خانواده های فقیر افغان اجازه دهند کودکان شان در معادن کار کنند. او گفت: “تمام آن سال ها برای مردم روزگار دشواری بوده است”.
موسسه تفحص جیولوژیکی امریکا دریافته است که افغانستان معادن ذغال سنگ با مقادیر “متوسط تا فراوان” دارد، هرچند که برخی از این معادن در قسمت های عمیق و دور از دسترس می باشند.
بررسی جیولوژیکی امریکا همچنان می گوید که از این منابع ذغال سنگ غالبا برای راه اندازی صنایع کوچک، مانند تولید سمنت، نساجی، تولید غذا و منبع انرژی خانوارها استفاده می گردد.
در سوی دیگر، در افغانستان کار اطفال در معادن ممنوع نشده است. دولت افغانستان می گوید که حدود 1.2 میلیون کودک افغان به کارهای چند ساعته و تمام روز در این کشور فقیر مشغول هستند. اما یک گزارش کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان که در سال 2010 منتشر شد، می گوید که حدود 15 میلیون کودک در افغانستان به نوعی مشغول کارهای درآمدزا هستند.
عبدالاحد فرزام، مسوول کمیسیون مستقل حقوق بشر در بامیان می گوید از آنجایی که بسیاری از معادن غالبا در مناطق دورافتاده موقعیت دارند، کار اطفال با خطرهایی در معادن ذغال سنگ همراه می باشد؛ خطرهایی مانند ابتلا به سرطان، بیماری های تنفسی و حتا انفجار در معادن. علاوه بر این، آقای فرزام از سوء استفاده جنسی کارفرمایان در این گونه معادن ابراز نگرانی می کند. او می گوید: “ما از سوء استفاده از اطفال نگران هستیم؛ چرا که آنها تمام شب و روز با یکدیگر در آن معادن می مانند”.
رویترز / عاصف حسینی

۱۳۹۰ آبان ۵, پنجشنبه

کار خانگی

شماره 90/چهارشنبه 4 عقرب 1390/26 اکتوبر 2011

اطفال عزیز!
ببینید که چهره یک طفل چگونه با تغییر حالت ابرو، چشم و دهن به حالات خوشحال، غمگین، وحشتزده، متعجب، ناراحت و (خوشحال و متعجب) تبدیل میگردد. شما هم اگر ممکن باشد اولاً چهره خود یا دوستان تان را رسم کنید و بعد با تغییر حالات ابرو ها، چشم ها و دهن ببینید که چهره انسان با تغییر کوچک در ابرو، چشم و دهن چقدر تغییر میکند و بنابران سعی کنید در هر حال چهره خود را با دیگران خوشحال نشان دهید.

پشی پشی

شماره 90/چهارشنبه 4 عقرب 1390/26 اکتوبر 2011
به انتخاب اناهیتا سیاووش
پشی پشی،
سر کندوچه بشی،
کندوچه لور شد،
سوز پشی کور شد

۱۳۹۰ مهر ۲۱, پنجشنبه

صلح، خواست کودکان

شماره 89/چهارشنبه 20 میزان 1390/12 اکتوبر 2011

خوشحالی اطفال جرمنی در روز وحدت دو آلمان

شماره 89/چهارشنبه 20 میزان 1390/12 اکتوبر 2011

تا به کی؟

شماره 89/چهارشنبه 20 میزان 1390/12 اکتوبر 2011
به انتخاب اناهیتا سیاووش
تا به کی اولاد افغان تا به کی؟
تا به کی هان تا به کی هان تا به کی؟
کوکوی مرغ سحر آمد به گوش
خُرخُر خواب پریشان تا به کی؟
هست مکتب جان ملت جان ما
تا به کی باشیم بی جان تا به کی؟
کودکان را مکتب است و مدرسه
خاکبازی در بیابان تا به کی؟
استاد عبدالهادی داوی «پریشان»

۱۳۹۰ شهریور ۲۳, چهارشنبه

آزار و اذیت اطفال اهل هنود و سکهـ در مکاتب افغانستان

شماره 87/چهارشنبه 23 سنبله 1390/14 سپتمبر 2011
تعدادی از افراد اهل هنود و سکهـ می گویند: اطفال آنان در مکاتب دولتی مورد آزار و اذیت قرار می گیرند و به همین دلیل مجبور به ترک مکتب می شوند.
آزار و اذیت شدن فرزندان برخی از خانواده های اهل هنود و سکهـ در مکاتب افغانستان سبب شده تا آنان اطفال شان را غرض کسب آموزش به هند و پاکستان بفرستند.
این افراد می گویند: در حال حاضر اطفال شان را به مکاتب خصوصی می فرستند، ولی آن عده از اطفالی که در مکاتب دولتی شامل می شوند، پس از گذشت مدتی مجبور به ترک مکتب می شوند زیرا به گفتهء برخی از خانواده های اهل هنود و سکهـ، فرزندان شان هر روز هنگام رخصتی از مکتب از سوی شاگردان مورد لت و کوب قرار می گیرند.
اطفال اهل هنود در این مورد چنین می گویند:
«همصنفان ما، ما را به نام های هندو و کافر صدا می زنند، به ما می گویند در سر تان کچالو می بندید و کلاه ما را از سر ما بیرون می کنند، هنگام رخصتی مکتب ما را لت و کوب می کنند.
ما از آنان می خواهیم تا با ما مانند دوست و برادر برخورد نمایند، زیرا ما با آنان هیچ فرقی نداریم.
معلمان نیز مانع همصنفان ما نمی شوند، تا ما را اذیت نکنند.»
بزرگان اهل هنود و سکهـ می گویند: با وجودی که آنان افغان اند ولی مسلمانان ساکن در افغانستان آنان را افغان نمی پندارند و به همین دلیل اطفال شان را در مکاتب مورد آزار و اذیت قرار می دهند.
رویندر سنگهـ یکی از این افراد در مورد گفت:
«اصلاً ما با مردم محل مشکل داریم زیرا آنان نمی دانند که ما افغان استیم و به همین دلیل در کوچه و بازار ما را اذیت می کنند و به ما دشنام می دهند، اطفال ما از ترس آزار شان به مکتب نمی روند.
ما از مردم می خواهم تا تاریخ افغانستان را مطالعه کنند و به اطفال شان نیز بفهمانند که ما نیز مانند آنان از افغانستان استیم نه از هندوستان و یا کدام کشور دیگر، پس نباید با ما برخود زشت نمایند.»
بزرگان اهل هنود و سکهـ می گویند: در گذشته آنان با چنین مشکلات مواجه نبوده اند ولی سه دهه جنگ در کشور، دامنهء تبعیض نژادی را گسترده ساخته است و در حال حاضر آنان از تمام حقوق فردی در افغانستان محروم اند.
رایل سنگهـ مسوول درمسال کارتهء پروان در مورد چنین می گوید:
« به تعداد یک صد طفل اهل هنود در کابل از تعلیم محروم اند، ما از تمام حقوق ما در حال حاضر محروم استیم. اطفال ما در کوچه و بازار اذیت می شوند در مکاتب اذیت می شوند.
من چهار فرزند دارم دو فرزند بزرگم در هند مصروف آموزش اند و یک فرزند دیگرم در مکتب خصوصی درس می خواند.»
مقام های وزارت معارف افغانستان مشکلات یاد شده را تایید می کنند، ولی این مقام ها می گویند: اقلیت های اهل هنود و سکهـ که در کابل سکونت دارند تا به حال جهت حل این معضله به وزارت معارف مراجعه نکرده اند.
امان الله ایمان سخنگوی وزارت معارف در صحبت اختصاصی با رادیو آزادی گفت: هیچ کس حق ندارد اتباع افغانستان را به خاطر زبان یا مذهب، مورد تمسخر قرار دهد.
وی افزود:
«هیچ کس حق ندارد خلاف قوانین و مقررات معارف افغانستان یک شاگرد را توبیخ کند، خواه معلم باشد یا شاگرد.
اگر مشکلات اهل هنود جدی باشد وزارت معارف در قسمت حل مشکلات شان با آنها همکار است و خواهد بود.
ما چندین مرتبه به آنان گفته ایم تا در قسمت اعمار مکتب برای اهل هنود با ما در تماس شوند ما در قسمت اعمار مکتب، ارسال استادان به مکاتب شان و پرداخت معاش برای معلمان با آنان همکاری خواهیم کرد..»
اهل هنود و سکهـ از جمله اقلیت های مذهبی در افغانستان اند که در حال حاضر تعداد شان در کشور به سه هزار خانواده می رسد.
از جمع این سه هزار خانواده، یک صد و هژده خانواده در کابل به سر می برند و متباقی در ولایت های خوست، هرات، غزنی، کندهار و جلال آباد سکونت دارند.Ÿ
رادیو آزادی

آزار و اذیت اطفال اهل هنود و سکهـ در مکاتب افغانستان

شماره 87/چهارشنبه 23 سنبله 1390/14 سپتمبر 2011
تعدادی از افراد اهل هنود و سکهـ می گویند: اطفال آنان در مکاتب دولتی مورد آزار و اذیت قرار می گیرند و به همین دلیل مجبور به ترک مکتب می شوند.
آزار و اذیت شدن فرزندان برخی از خانواده های اهل هنود و سکهـ در مکاتب افغانستان سبب شده تا آنان اطفال شان را غرض کسب آموزش به هند و پاکستان بفرستند.
این افراد می گویند: در حال حاضر اطفال شان را به مکاتب خصوصی می فرستند، ولی آن عده از اطفالی که در مکاتب دولتی شامل می شوند، پس از گذشت مدتی مجبور به ترک مکتب می شوند زیرا به گفتهء برخی از خانواده های اهل هنود و سکهـ، فرزندان شان هر روز هنگام رخصتی از مکتب از سوی شاگردان مورد لت و کوب قرار می گیرند.
اطفال اهل هنود در این مورد چنین می گویند:
«همصنفان ما، ما را به نام های هندو و کافر صدا می زنند، به ما می گویند در سر تان کچالو می بندید و کلاه ما را از سر ما بیرون می کنند، هنگام رخصتی مکتب ما را لت و کوب می کنند.
ما از آنان می خواهیم تا با ما مانند دوست و برادر برخورد نمایند، زیرا ما با آنان هیچ فرقی نداریم.
معلمان نیز مانع همصنفان ما نمی شوند، تا ما را اذیت نکنند.»
بزرگان اهل هنود و سکهـ می گویند: با وجودی که آنان افغان اند ولی مسلمانان ساکن در افغانستان آنان را افغان نمی پندارند و به همین دلیل اطفال شان را در مکاتب مورد آزار و اذیت قرار می دهند.
رویندر سنگهـ یکی از این افراد در مورد گفت:
«اصلاً ما با مردم محل مشکل داریم زیرا آنان نمی دانند که ما افغان استیم و به همین دلیل در کوچه و بازار ما را اذیت می کنند و به ما دشنام می دهند، اطفال ما از ترس آزار شان به مکتب نمی روند.
ما از مردم می خواهم تا تاریخ افغانستان را مطالعه کنند و به اطفال شان نیز بفهمانند که ما نیز مانند آنان از افغانستان استیم نه از هندوستان و یا کدام کشور دیگر، پس نباید با ما برخود زشت نمایند.»
بزرگان اهل هنود و سکهـ می گویند: در گذشته آنان با چنین مشکلات مواجه نبوده اند ولی سه دهه جنگ در کشور، دامنهء تبعیض نژادی را گسترده ساخته است و در حال حاضر آنان از تمام حقوق فردی در افغانستان محروم اند.
رایل سنگهـ مسوول درمسال کارتهء پروان در مورد چنین می گوید:
« به تعداد یک صد طفل اهل هنود در کابل از تعلیم محروم اند، ما از تمام حقوق ما در حال حاضر محروم استیم. اطفال ما در کوچه و بازار اذیت می شوند در مکاتب اذیت می شوند.
من چهار فرزند دارم دو فرزند بزرگم در هند مصروف آموزش اند و یک فرزند دیگرم در مکتب خصوصی درس می خواند.»
مقام های وزارت معارف افغانستان مشکلات یاد شده را تایید می کنند، ولی این مقام ها می گویند: اقلیت های اهل هنود و سکهـ که در کابل سکونت دارند تا به حال جهت حل این معضله به وزارت معارف مراجعه نکرده اند.
امان الله ایمان سخنگوی وزارت معارف در صحبت اختصاصی با رادیو آزادی گفت: هیچ کس حق ندارد اتباع افغانستان را به خاطر زبان یا مذهب، مورد تمسخر قرار دهد.
وی افزود:
«هیچ کس حق ندارد خلاف قوانین و مقررات معارف افغانستان یک شاگرد را توبیخ کند، خواه معلم باشد یا شاگرد.
اگر مشکلات اهل هنود جدی باشد وزارت معارف در قسمت حل مشکلات شان با آنها همکار است و خواهد بود.
ما چندین مرتبه به آنان گفته ایم تا در قسمت اعمار مکتب برای اهل هنود با ما در تماس شوند ما در قسمت اعمار مکتب، ارسال استادان به مکاتب شان و پرداخت معاش برای معلمان با آنان همکاری خواهیم کرد..»
اهل هنود و سکهـ از جمله اقلیت های مذهبی در افغانستان اند که در حال حاضر تعداد شان در کشور به سه هزار خانواده می رسد.
از جمع این سه هزار خانواده، یک صد و هژده خانواده در کابل به سر می برند و متباقی در ولایت های خوست، هرات، غزنی، کندهار و جلال آباد سکونت دارند.Ÿ
رادیو آزادی

۱۳۹۰ شهریور ۷, دوشنبه

کار خانگی

شماره 86/یکشنبه 6 سنبله 1390/28 اگست 2011
برادران و خواهران عزیز!در این شماره عکس های پرندگان را می بینید از شما خواهش میکنیم که با دیدن این پرندگان نام هر یک را از شمار نام هایی که توسط اعداد در پایان مشخص شده پیدا نموده در زیر تصویر پرنده فقط عدد را بنویسید।



۱۳۹۰ شهریور ۱, سه‌شنبه

لیونل مسی، برترین بازیکن فوتبال جهان به اسلام مشرف شد

شماره 85/ یکشنبه 30 اسد 1390/ 21 اگست 2011
لیونل مسی برترین بازیکن فوتبال جهان که اهل آرژانتین است از مسلمان شدنش در ماه مبارک رمضان خبر داد। وی پس از مسلمان شدنش گفت : اسلام حامل پیام صلح و محبت است و با مسلمان شدن فرد شخصیت اسلام در مسلمان نمایان میشود। وی اضافه کرد : در مورد اسلام و مسلمان شدن به قناعت کامل رسیده ام و امیدوارم دوستان ، نزدیکان و خانواده ام دیدگاهشان به من پس از مسلمان شدنم عوض نشود.مسی سفیر صلح سازمان ملل در سال 2010 بوده و تیم شان لوگوی یونیسف را به شکل افتخاری در لباس هایشان تاپه کرده اند.Ÿ


forum.98ia




هفته جهانی تغذیه با شیر مادر

شماره 85/ یکشنبه 30 اسد 1390/ 21 اگست 2011
کاووس سیاووش
روز 1 تا 7 اگست مطابق با دهم تا شانزدهم اسد مصادف بود با هفته جهانی تغذیه با شیر مادر.شیر مادر از جمله عمده ترین و بهترین مواد غذایی برای اطفال است. بر طبق تحقیقات دانشمندان و پژوهشگران ضریب هوشی طفلی که با شیر مادر تغذیه میکند هفت الی دوازده و نیم درجه بلند تر از اطفالیست که با شیر مادر تغذیه نمیشوند.تغذیه کودک با شیر مادر طفل را از مریضی هایی چون امراض تنفسی، قلبی و غیره دور نگهداشته و مادران را نیز از انواع و اقسام امراض خطرناکی چون سرطان حفاظت میکند.وضعیت اطفال شیر خوار افغانستانبا وجود فواید و مزایایی که در بالا به آن اشاره شد؛ در افغانستان متأسفانه مادران مطابق وقت معین شیر دادن که از بدو تولد تا سن دو سالگی است، اطفال خود را شیر نمیدهند.جالبتر از همه اینکه در بعضی نقاط کشور مادران عزیز به حق اطفال خود ظلم نموده و به آنان بر علاوه اینکه شیر به وقت و اندازه معین نمیدهند، بر عکس بخاطر به خواب رفتن به اطفال شان مواد مخدر میدهند که این خود فاجعه یی بزرگ است.پیشنهادات اطفال برای بهبود این وضعیت:- وزارت صحت افغانستان باید بخاطر ارتقای آگاهی مادران عزیز اعلانات در مورد مزایا و فواید تغذیه با شیر مادر از طریق رسانه های جمعی به نشر برساند تا مادران بدان وسیله تشویق شوند که اطفال شان را شیر دهند.- باید از طریق وزارت صحت برای تمامی زایشگاه های خصوصی و دولتی رسماً گفته شود تا دکتران آنها در زمان ولادت برای مادران از فواید شیر مادر سخن گفته و آنها را در زمینه رهنمایی نمایند.- وزارت معارف اهمیت شیر مادر را در مضامین درسی بگنجاند.- صندوق بین المللی اطفال باید پوستر ها، بروشر ها و اعلانات صوتی، تصویری و چاپی از طریق رسانه ها در رابطه به اهمیت شیر مادر به نشر برساند.Ÿ

۱۳۹۰ مرداد ۹, یکشنبه

شعر كودكانه ییكه جهان را شگفت زده كرد

شماره 84/یکشنبه 9 اسد 1390/31 جولای 2011
این شعر كاندیدای شعر برگزیده سال 2005 شده। توسط یك كودك آفریقایی نوشته شده و استدلال شگفت انگیزی دارد:

وقتی به دنیا می آیم، سیاهم، وقتی بزرگ میشم، سیاهم، وقتی میرم زیر آفتاب، سیاهم، وقتی می ترسم، سیاهم، وقتی مریض میشم، سیاهم، وقتی می میرم، هنوزم سیاهم… و تو، آدم سفید! وقتی به دنیا می آیی، صورتی ای، وقتی بزرگ میشی، سفیدی، وقتی میری زیر آفتاب، قرمزی، وقتی سردت میشه، آبی ای، وقتی می ترسی، زردی، وقتی مریض میشی، سبزی، و وقتی می میری، خاكستری ای… و تو به من میگی رنگین پوست؟؟؟Ÿ

آینده

۱۳۹۰ تیر ۱۶, پنجشنبه

جای تأسف است که در همه کشور یک میدان معیاری فتبال نداریم

کاش چنین میدانی میداشتیم تا مسابقات افغانستان و فلسطین در آن دایر میشد، و امروز از نبود آن شرمنده نمی بودیم


در مسابقات فتبال که میان تیم های افغانستان و فلسطین صورت گرفت به دلیل نبود میدان فتبال معیاری در کابل تیم های افغانستان و فلسطین به عوض کابل این مسابقه را در شهر دوشنبه تاجکستان راه اندازی نمودند.
جای تأسف است در حالیکه تاجکستان غریب ترین کشور آسیای میانه و دولت خودگردان فلسطین در زیر آتش توپ و تانک اسرائیل میدان فتبال دارند ولی افغانستان که چهل کشور جهان در آن حضور دارد و میلیارد ها دالر ظاهراً در این کشور به مصرف رسیده حد اقل یک میدان فتبال معیاری ندارد. در بودجه عادی سال 1390 دولت افغانستان به مجموع تربیت بدنی و سپورت کشور 434.5 دالر مد نظر گرفته شده، برای تیم تازه وارد کریکت که طی سالهای اخیر رواج یافته به طور علیحده وفوقالعاده در بودجه عادی سال1390 مالی 6383 دالر مد نظر گرفته شده در حالیکه فتبال با داشتن بیش از نیم قرن سابقه در کشور حد اقل یک میدان معیاری ندارد و به آن در این بودجه توجه نشده. این مسأله شاید به اتوریته افغانستان در جامعه جهانی خیلی صدمه وارد کند که فلسطینی که هنوز اداره خود گردان میباشد و تاجکستانی که غریب ترین کشور آسیای میانه به شمار میرود به فتبال جوانان خود توجه دارند ولی افغانستانی که جامعه جهانی روزانه صد ها میلیون دالر در آن مصرف میکند حد اقل یک میدان فتبال ندارد. کاش رهبران کشور یکی از موتر های تعقیبی شان را میفروختند و از پول آن یک میدان معیاری فتبال میساختند تا از این رسوایی نجات می یافتیم.
مردم از شنیدن اینکه نتایج این مسابقات 3 بر 1 به نفع تیم فلسطین پایان یافت چندان تعجب نکردند چون همه میگفتند وقتی میدان سپورتی نباشد فتبالیستان در کجا مهارت شان را ارتقا می بخشیدند؟
قابل یاد آوریست که حکومت در مورد میدان های فتبال اصلاً فکر نمیکند چنانکه در میدان معیاری فتبال پلیتخنیک خیمه لویه جرگه را بر افراشت و اخیراً میدان کوچک فتبال اطفال مکروریان چهار را به مافیای زمین داد تا بلند منزل اعمار کنند.
در میدان فتبال پلیتخنیک خیمه لویه جرگه زدند

صحنه تخریب میدان کوچک فتبال اطفال مکروریان چهارم

۱۳۹۰ تیر ۹, پنجشنبه

چیستان ها

شماره 82/شنبه 9 سرطان 1390/30 جون 2011

چیست آن چیست که با برگ پناهی دارد
جامۀ سوسنی و سبز کلاهی دارد
سینه اش چاک نمایند و سرش را ببرند
عجب است اینکه نه جرمی نه گناهی دارد
(بادنجان)
***
عجایب صورتی در شام دیدم
اگر گویم کسی باور ندارد
درختی بر سر او کاسۀ آب
در آن ماری که دم و سر ندارد
(چراغ تیلی)
***
یک جفت کبوتران ابلق
هستند جدا جدا معلق
پرواز به آسمان نمایند
از خانه خود برون نیایند
(چشم)
***
آن چیست که در هواست وی را مسکن
بهر تن آسمان بود پیراهن
از گریه او شود جهانی خرم
وز خنده او شود جهانی روشن
(ابر)
***
چیست آن گل دمیده بر لب جو
قطره ژاله ای چکیده بر او
صورتش شکل صورت انسان است
مظهر محبت و رونق بستان است
(ګل بنفشه)

۱۳۹۰ خرداد ۳۰, دوشنبه

سنجاقک

شماره 80 و 81/شنبه 28 جوزای 1390/18 جون 2011
(برای خردسالان)
این داستان را بزرگتر ها برای کودک قبل از مکتب بخوانند.

در جنگلی که حیوانات گوناگونی در آن زندگی می کردند، «چوچه گک زیبا» یی به دنیا آمد. مادرش به افتخار به او گفت: تو آن قدر رشد می کنی و بزرگ می شوی تا مثل پدرت قوی و شجاع بشوی.


چوچه گوزن وقتی ایستاد زانو هایش لرزید. او کم کم یاد گرفت بایستد و قدم بزند. مادرش او را بو کشید و گفت:«آنها گلهای کوچک هستند… آن یکی پروانه است… این دو حیوانی که می بینی، یکی خرگوش و دیگری موش است.»
مادرش او را همراه خودش برد تا پدرش را به او نشان بدهد.


آه! پدرش یک گوزن نر زیبا بود!وقتی چشم چوچه گوزن به پدرش افتاد گفت: پدر! من شما را خیلی دوست دارم.
پدرش به او سفارش کرد: تو هم می توانی یک گوزن بزرگ و قوی بشوی؛ ولی باید به حیوانات ضعیف جنگل کمک کنی.
چوچه به دنبال مادرش به راه افتاد.مادر هم به او سفارش کرد با حیوانهای دیگر مهربان باشد.چوچه گکبه حیوانات دیگر کمک می کرد.
يک روز هوا گرم و آسمان سرخ شد.چوچه گوزن با سر و صدایش هشدار داد: چی شده مادر؟

مادرش فریاد کشید: آتش! جنگل آتش گرفته است.
این آتش سوزی، برای حیوانها یک بدبختی بود. همۀ آنها مجبور شدند برای زندگی، یک جای جدیدی پیدا کنند. آنها، زمستانی سرد را در پیش داشتند.

«چوچه گک عزیز» هر چه بزرگتر می شد، علاقه اش به پدرش بیشتر می شد. چوچه گک بزرگ شد و دیگر چوچه نبود. حالا دیگر چوچه گک یک گوزن نر جوان و زیبا بود. او در يک روز بهاری با گوزن زيبایی ازدواج کرد.

او از همۀ جوانهای آن جنگل دفاع می کرد. مواظب حیوانات کوچکتر بود. او در کنار آنها، در صلح و آرامش زندگی می کرد و خوشبخت بود.Ÿ

۱۳۹۰ خرداد ۲۱, شنبه

نان آوران کوچک

روز 12 جون روز جهانی مبارزه علیه کارکودکان نامیده می شود.صدها میلیون کودک دختر و پسر درسراسرجهان به کار می پردازند که به این سبب ازتحصیل، تندرستی و حقوق اولیه خودمحروم می گردند.در افغانستان نیز میلیونها کودک کار می کنند.


نان آوران خانواده ها / بر اساس گزارشهای رسمی، یک میلیون طفل در افغانستان کار می کنند. شمار دقیق آنها معلوم نیست. واقعیت آن است که اطفال زیادی بین 8 تا 16 ساله نان آوران اصلی خانواده هایشان هستند. "کودکان زباله کش" در افغانستان/ اکثر اطفال، به ویژه دختران با جمع آوری اشیای قابل استفاده از زباله دانی ها «پول» در می آورند. آنها روزانه بین 10 تا 50 سنت کمایی می کنند. بیش از 6 میلیون نفر در افغانستان زیرخط فقر زندگی می کنند. هر سنت اضافی به مخارج زندگی آنها کمک می کند. هیچ بازاری بی کودکان فروشنده نیست / اکثر کودکان در بازارهای بیشمار افغانستان با فروش ترکاری و میوه جات به خانواده های خود کمک مالی می کنند. روز کار آنها از طلوع آفتاب شروع شده و تا غروب آفتاب ادامه می یابد. وقتی برای کارخانگی نمی ماند / این دختر که لباس مخصوص مکتب پوشیده است، نمونه دختران افغانستان است. او با خود یک آفتابه پلاستیکی و یک گیلاس آب دارد تا با فروش آب عطش کابلی های تشنه را فروش می نشاند. وقتی برای کارخانگی مکتبش باقی نمی ماند. گفته می شود حدود 6 میلیون طفل در افغانستان به مکتب می روند. مکتب زندگی / برای بسیاری از اطفال افغانستان، مکتب زندگی یگانه مکتب است. کسی که می تواند در یک کارگاه کار کند، خوشبخت ترین طفل پنداشته می شود. در افغانستان به کودکان کارگر کمترین مزد پرداخته می شود. به طور اوسط یک مرد بالغ، روزانه بین 4 تا 5 یورو به دست می آورد. سوء استفاده / حکومت افغانستان می گوید که «باندهای گدایی» وجود دارند. شیوه کار آنها طوری است که یک گدا با چند کودک یکجا گدایی می کند تا ترحم مردم را جلب کند. خانواده های اطفالی که کودکانشان در این گدایی مورد سوء استفاده قرار می گیرند، خوشند که از این طریق روزانه چند سنتی برای امرار معاش به دست می آورند. وقت کم برای بازی های طفلانه / این کودکان هراتی وقت کمی برای بازی های طفلانه دارند. آنها تمام روز باید زباله جمع کنند. ولی همین که مجال کوتاهی برای استراحت دست می دهد، شوق طفلانه بازی کردن در آنها بیدارمی شود. مانند این سه طفل اکثر اطفال افغانستان تشله بازی می کنند.





بهبودی / بهبودی در وضع کار اطفال در افغانستان درچشمرس قرار ندارد। در صورتی که کارهای بازسازی کاهش داده شوند، برای بسیاری از مردم، به ویژه برای اطفال این کشور پیامد ویرانگری دارد।

دویچه وله

۱۳۹۰ خرداد ۱۱, چهارشنبه

خواهران و برادران عزیز: روز اطفال به شما مبارکباد!

گرد آورنده : کاووس سیاووش
به بهانه روز جهانی اطفال این ترانه را به آن اطفال عزیز تقدیم مینمایم که مکتب ندارند ، نان آور ندارند واز صبح تا شام به خاطر پیداکردن یک لقمه روزی حلال به کار های شاقه مصروف اند. بیایید به خاطر شگفتن لبخند بر لبان همان طفلی که غذا ندارد، دوا ندارد، لباس ندارد، مکتب ندارد، مادرش مرده، پدرش مرده و خانه و سرپناه ندارد، طلفی که طعمۀ انفجار و انتحار و جنگ است این ترانه را با او یکجا در روز اطفال سردهیم.
او که از جنگ وتفنگ متنفر است بیایید با او لحظه یی (بازی اسپکانی) را بازمزمه این ترانه اجرا کنیم زیرا بزرگان مملکت پرداختن به مسایل اطفال را برای خود کسر شأن میدانند و مؤسساتی که برای اطفال کار میکنند مصروف تدویر ورکشاپ ها میباشند.
سر کوه بالا شدم
صدای جنگ آمد
تیر وتفنگ آمد
***
خانه ملک بچه شد
دیگ لیتیش چپه شد
خدا روزیش کنه
نان فتیریش کنه
اسپک چوبیش کنه
چو – چو – چو
***
ده کردا میدویدم
ده پایم خار خلید
میخ پیزار خلید
دل بابیم سوخت بریم
خرید یک اسپک بریم
چو – چو – چو
***
اسپکم جو میخوره
کرپ وکروپ کده
اوه که شوروپ کده
اسپک ما میدوه
قیزی خوده میجوه
چو – چو – چو
***
اسپکم نور میخوره
میره بالا وپایین
می کشه باز وشاهین
اسپک ما تور خورده
سرش ده او خور خورده
چو – چو - چو

۱۳۹۰ خرداد ۳, سه‌شنبه

تقدیم به آموزگارعزیز !

در تقویم رسمی افغانستان روز 3 جوزا مصادف است به روز معلم یا آموزگار،صرف نظر از اینکه از این روز امسال بطور رسمی تجلیل میشود یا نه ؟ به احترام مقام معارف و آموزگاران عزیز شعری از استاد عبدالهادی داوی پریشان را به آن معلم گرانقدر تقدیم میداریم که ماه هاست بدون معاش مصروف تدریس اطفال در مکاتب افغانستان میباشد و در شرایط دشوار اقتصادی با یک پیرهن ، کرتی وپتلون مندرس سالهاست به مکتب رفت وآمد میکند وشیره جانش رادرگرد بادتباشیر اخلاصمندانه به خورد نسل آینده میدهد .
شبی با خرد گفتم ای پیرعارف
زمستقبل ملتم بیش خائف
چی سازیم تا جان بریم از مخائف
برآورد سرگفت پیرمکائف
معارف،معارف،معارف،معارف

به مشرق ببین حال احوال جاپان
به مغرب ببین حالت آل عثمان
چی بود آنکه دادش ترقی نمایان
چی بود آنکه کردش به مطلب مصادف
معارف،معارف،معارف،معارف

چرا در جهان تیغ حکم آخت یورپ
چرا برسربحر تاخت یورپ
چرا بر هوا آشیان ساخت یورپ
براسرار فطرت کی اش کرد واقف:
معارف،معارف،معارف،معارف

۱۳۹۰ خرداد ۱, یکشنبه

به بهانه روز معلم!


درگرامیداشت از روز معلم تلاش کردیم نظریات کارشناسان تعلیم وتربیه را پیرامون سیر تغیروانکشاف نصاب درسی مضمون دری صنف اول مکاتب به خوانندگان تقدیم کنیم ، اما از اینکه وزارت معارف خلاف قانون چنین حقی را به کارشناسان موظف در آن وزارت قایل نیست که به رسانه ها بی پرده ابراز نظر کنند ، ناگزیر به نشر صفحات اول کتاب های دری صنوف اول سالهای 1347-1389وصفحه یی از اغلاط کتاب دری صنف دوم اکتفا نموده قضاوت را به خوانندگان میگذاریم که نظریات شان را با مقایسه محتوا وشکل صفحات طی بیش از چهار دهه واغلاط موجود در صفحات سالهای مابین ابراز دارند।ازبالا به پایین صفحات 1-2-3- مربوط سالهای تشکیل اداره موقت تاکنون میبا شد که به دیزاین عصر کمپیوتر وبد ذوقی واغلاط آن متوجه شوید وبعد این صفحات را با عکس چهارم که محصول ذوق ، استعداد ودانش مسلکی مرحوم استاد محمد آصف مایل در صفحه اول کتاب الفبا برای صنف اول سال 1347 میباشد مقایسه نموده نتیجه را بنویسید।

صفحه اول کتاب الفبا برای مکاتب که فعلاً تدریس میشود

غلطی کتاب دری صنف دوم
غلطی های کتاب دری صنف دوم




کتاب الفبا برای صنف اول ابتدایی سال 1347

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۴, شنبه

نقش والدین در تربیه اطفال

کاووس سیاووش
روزی در کتابی خواندم که پسری دست به دزدی زد. شخصی که مالش دزدیده شده بود از آن پسر نزد کنفوسیوس شکایت کرد، کنفوسیوس در پای عریضۀ عارض نوشت که پدرش زندانی شود.
پدر دزد پس ازمتحمل شدن خیلی مشکلات و رنج های زندان، روزی چانس دیدار با کنفوسیوس را یافت. مرد از کنفوسیوس پرسید: در حالیکه پسرم مرتکب دزدی شده بود چرا امر زندانی شدن مرا دادید؟
کنفوسیوس جواب داد: برای آنکه تو پسرت را خوب تربیه نکردی که مرتکب دزدی نمیشد.
آری اطفال گرامی! با خواندن این حکایت درک میکنیم که والدین در تربیه اطفال نقش بسیار ارزنده یی را ایفا می نمایند، پس از شما اطفال نازنین خواهش من اینست که به سخنان والدین گرامی تان به دقت گوش نموده آنرا عملی نمایید.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۱, چهارشنبه

کودکان

کودکان در بساط هستی ما
میوهء نخل مدعا باشند
در فضای سکوت غم انگیز
مایهء عشرت و نوا باشند
در شب تار و روزهای سیه
روشنی بخش کلبه ها باشند
رونق افزای خانه و بستان
زینت و زیب هر کجا باشند
پاک و آزاد و راستگو و دلیر
راست کردار و بی ریا باشند
شاه کار بدیع عالم صنع
آیت دفتر صفا باشند
باعث شادمانی فقرا
عامل عیش اغنیا باشند
در محیط توقعات بشر
گوهر پاک پر بها باشند
«رجائی هروی»

نقش شیر مادر در کاهش بروز مشکلات رفتاری


محققان دانشگاه آکسفورد در بریتانیا می گویند نوزادانی که به مدت چهار ماه یا بیشتر از شیر مادر تغذیه کرده اند، در آینده دچار مشکلات رفتاری کمتری می شوند.
این محققان در گزارشی که در مجله آرشیوهای بیماری های کودکان منتشر کرده اند، گفته اند ترکیب شیر مادر عامل موثری در کاهش موارد بروز ناهنجاری های رفتاری است.
این مطالعه بر روی ده هزار مادر و نوزادان آنها انجام شده است.
بر اساس گزارش منتشر شده، تغذیه با شیر مادر در نزدیک تر کردن رابطه مادر و فرزند هم موثر است.
محققان پیش تر گزارش های زیادی درباره تاثیر مثبت تغذیه با شیر مادر مانند کاهش احتمال بروز عفونت های مختلف و کاستن از ابتلا به چاقی در دوران بزرگسالی منتشر کرده بودند.
'ناهنجاری'
هنگامی که کودکان مورد ارزیابی به سن ۵ سالگی می رسیدند، محققان از مادرانشان درباره بروز مشکلات رفتاری مانند هیجان، بی قراری، دروغگویی و دزدی سوال کردند.
نتیجه این مطالعه نشان داد که این مشکلات تنها در ۶ درصد کودکان تغذیه شده با شیر مادر بروز کرده است، در حالی که ۱۶ درصد کودکان تغذیه شده با شیر خشک دچار این ناهنجاری ها بودند.
نکته دیگری که به وسیله محققان گزارش شده این است که بیشتر مادرانی که به فرزندانشان شیر داده اند، سن بالاتری داشتند، تحصیل کرده تر بودند و به طبقه اجتماعی بهتری تعلق داشتند.
با این حال، محققان با حذف عوامل اجتماعی و خانوادگی کودکان مورد مطالعه باز هم به این نتیجه رسیدند که کودکانی که از شیر مادر تغذیه نکرده اند، ۳۰ درصد بیشتر دچار مشکلات رفتاری می شوند.
به گفته ماریا کوئیگلی، سرپرست محققان دانشگاه آکسفورد، شیر مادر حاوی مقادیر زیادی از نوع خاصی از اسید چرب، هورمون رشد و هورمون های مختلف است که در رشد مغز و سیستم عصبی موثر است.
یکی دیگر از تاثیرهای مثبت تغذیه با شیر مادر، ارتباط بیشتر مادران با فرزندان است که باعث تقویت مهارت های اجتماعی شیرخواران می شود.
کودکانی که از شیرمادر تغذیه می کنند همچنین کمتر دچار بیماری هایی می شوند که می تواند تاثیر منفی بر رفتارشان داشته باشد.
کالج سلطنتی ماماهای بریتانیا با استقبال از نتیجه تحقیقات دانشگاه آکسفورد اعلام کرد این تحقیق تایید کننده نتیجه مطالعات پیشین درباره فایده تغذیه با شیر مادر است.
جانت فایل، از کارشناسان این کالج گفت برخورداری مادران از حمایت و کمک لازم برای شیردهی فرزندانشان ضروری است.
ولی او گفت بیش از اندازه بر نتیجه این تحقیقات تاکید داشت.
خانم فایل گفت: "ما نباید به مادرانی که نتوانسته اند به فرزندانشان شیر بدهند و احساس گناه می کنند، پیام های منفی بفرستیم।"


انترنت

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۰, سه‌شنبه

درخشش افغانستان در مسابقات جهانی تکواندو با مدال برنز نیکپا

مهدی رستم پور
در بیستمین دوره رقابت های جهانی تکواندو به میزبانی کره جنوبی، روح الله نیکپا از افغانستان مدال برنز وزن ۶۸ کیلوگرم را نصیب خود کرد.
این در حالی است که دیگر نمایندگان افغانستان نیز با کسب پیروزی های پی درپی مقابل رقبای خود، همگی در آستانه کسب مدال در مرحله یک چهارم نهایی از دور رقابت ها حذف شده اند.
موفقیت های تکواندوی افغانستان مقطعی نبوده است و با مدال های نثار احمد بهاوی از بازی های آسیایی دوحه تا مسابقات جهانی ۲۰۰۷ در چین، از المپیک پکن با مدال نیکپا تا رقابت های جهانی ۲۰۰۹ کپنهاگ با درخشش محمد حیدری و حسن رضایی، تا بازی های آسیایی گوانگجو و موفقیت مجدد نثار احمد بهاوی و سرانجام مسابقات جهانی ۲۰۱۱ کره جنوبی تداوم داشته است که حاکی از
در رقابت های امسال، روح الله نیکپا ابتدا ۱۳-۷ بر دوریان الکساندر از ترینیداد و توباگو غلبه کرد و سپس اریک اوسورنیو از مکزیک را ۸-۴ شکست داد.
این تکواندوکار با تجربه و عنوان دار، در مرحله یک هشتم نهایی نیز در دیداری نزدیک، بات سیزارتا از کانادا را ۷-۶ پشت سر گذاشت.
اما مهم ترین پیروزی او در یک چهارم نهایی رقم خورد که برای قطعی کردن مدال برنز، محمد ابو لیبده از اردن را با نتیجه ۷-۴ پشت سر گذاشت تا مدال برنز خود را مسجل کند.
ورزشکار ۲۴ ساله افغانستانی در مرحله نیمه نهایی با حساب ۱۲-۵ به محمد باقری معتمد قهرمان سال ۲۰۰۹ جهان در کپنهاگ باخت.
در فینال این وزن، ضروت تازه گل از ترکیه با نتیجه ۹-۸ از سد باقری معتمد گذشت و طلا گرفت. روح الله نیکپا از افغانستان و مارتین استامپر از انگلستان نیز به اتفاق، روی سکوی سوم رقابت ها ایستادند.
تاریخ ساز ورزش افغانستان
روح الله نیکپا نقشی تاریخی در ورزش کشورش دارد. او سه سال قبل در المپیک پکن و در وزن ۵۸ کیلوگرم یعنی ۱۰ کیلو کمتر از وزن کنونی اش، روی سکوی سوم ایستاد تا اولین مدال تاریخ ورزش افغانستان در بازی های المپیک را به گردن بیاویزد.
او در آن بازی ها ابتدا مقابل تونکات لونت از آلمان پیروز شد. اما در بازی بعدی مقابل گیلرمو پرز از مکزیک با نتیجه ۲-۱ شکست خورد.
نیکپا با همین نتیجه بر هاروی مایکل از انگلستان غلبه کرد و پیروزی بعدی اش مقابل خوان آنتونیو راموس از اسپانیا، وی را به سکوی سوم المپیک رهنمون کرد.
این اتفاق، بازتاب بی نظیری در افغانستان داشت و صدها نفر در فرودگاه کابل همراه با مقامات دولتی به استقبال او رفتند و جشن باشکوهی را برای قهرمان ملی شان رقم زدند.
به پاس مدال المپیک، هدایایی از حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان و برخی شرکت ها و سرمایه گذاران بخش خصوصی نصیب نیکپا شد.
در بازی های آسیایی گوانگجو، او پس از غلبه بر رقیب ازبکستانی اش در مرحله یک هشتم نهایی مغلوب نماینده تایوان شد و از دور مسابقات کنار رفت.
سایر نمایندگان افغانستان
در جریان مسابقات جهانی ۲۰۱۱ تکواندو، نثار احمد بهاوی دیگر نماینده سرشناس افغانستان در این رقابت ها در رقابت های وزن ۸۰ کیلوگرم، در آستانه کسب یک مدال جهانی دیگر متوقف شد.
او ابتدا از سد وینسنت داک از کنیا عبور کرد. مارلون آونیدو از قیلی پین نیز ۱۴-۶ مغلوب بهاوی شد. سباستین میچو از کانادا هم در گام بعدی به او باخت.
بهاوی در یک چهارم نهایی مقابل رامین عزیزوف از جمهوری آذربایجان قرار گرفت و با نتیجه ۰-۰ مغلوب رقیب خود شد. همین پیروزی خفیف، عزیزوف را به مدال برنز جهان رساند.
در وزن اول هم عبدالوهاب زازایی بخت زیادی برای کسب مدال داشت . او مقابل قهرمان این وزن به تساوی ۸-۸ رسید اما خودش نصیبی از مدال ها نبرد. عبدالوهاب زازایی ابتدا سمیر آیدینوف از آذربایجان را مغلوب کرد. سپس مقابل سزار مارتینز از دومنیکن به پیروزی رسید. فلاوین فوره از فرانسه هم در برابر زازایی تسلیم شد.
زازایی در نبرد برای راهیابی به نیمه نهایی، با نتیجه ۸-۸ مغلوب چوت چاوال تایلندی شد تا از دور مسابقات کنار برود. فرد پیروز در پایان رقابت ها مدال طلا را نصیب خود کرد.
در ۵۸ کیلو، محمود حیدری نایب قهرمان مسابقات جهانی ۲۰۰۹ دانمارک هم در آستانه کسب مدال متوقف شد. او ابتدا موسی سیسه از فرانسه را به زانو در آورد. سپس یارلونه استیپه از کرواسی را پشت سر گذاشت. مارسیو از برزیل نیز چاره ای جز تسلیم مقابل حیدری نداشت.
حیدری برای مسجل کردن مدال برنز به یک پیروزی دیگر احتیاج داشت اما با نتیجه ۴-۳ به ریو براگانچیا از پرتغال باخت। فرد پیروز، خود روی سکوی نایب قهرمانی رقابت ها ایستاد.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۴, چهارشنبه

افغانستان بدترین و ناروی بهترین کشور برای مادران‏

سازمان غیردولتی کودکان را نجات دهید (سیف د چلدرن) می گوید، افغانستان بدترین کشور ‏و ناروی بهترین کشور برای مادران است. براساس بررسی این سازمان، افغانستان بالاترین ‏خطر مرگ و میر مادران را در جهان دارد. ‏
براساس یک بررسی سالانه که روز سه شنبه انتشار یافت، افغانستان پایینترین نرخ اوسط عمر زنان را در جهان دارد. گزارش افزوده است که در افغانستان و نه کشور دیگر که در پایان این رده بندی قرار دارند، به صورت متوسط از هر شش کودک یک تن قبل از سن پنج سالگی میمیرد و سه تن دیگر نیز از سوءتغذیه رنج میبرند.
هشت کشور از ده کشوری که در ردههای پایین این بررسی قرار گرفته اند، در افریقای سیاه موقعیت دارند. بعد از افغانستان، به ترتیب کشورهای نجریه، گینه بیسایو، یمن، چاد، جمهوری دموکراتیک کانگو، اریتره، مالی، سودان و جمهوری افریاقی مرکزی بدترین شرایط را برای مادران دارا میباشند.
پنج کشور شمال اروپا و دو کشور در نیم کره جنوبی، هفت کشوری را تشکیل میدهند که بهترین شرایط را برای مادران دارند. این کشورها به ترتیب عبارت اند از ناروی، آسترالیا، آیسلند، سویدن، دنمارک، زیلاند جدید و فنلند.
در این بررسی نهاد «سیف د چلدرین» سه کشور اروپایی بلجیم، هالند و فرانسه خارج از ده بهترین کشورها برای مادران قرار گرفته اند.
پژوهشگران سازمان غیردولتی «سیف د چلدرین» شرایط برای مادران را در 164 کشور بررسی کرده و مستند ساخته اند که شامل 43 کشور توسعه یافته و 121 کشور در حال توسعه میشود. کشورهای در حال توسعه به نوبه خود به 79 کشور کم توسعه یافته و 42 کم توسعهترین کشورها تقسیم بندی شده اند.
کیوبا در صدر لیست کشورهای «کم توسعه یافته» قرار دارد. دیگر کشورهای شامل لیست «کم توسعه یافته» شامل اسراییل، مصر، ارجنتاین، باربادوس، کوریای جنوبی، اروگویه، قزاقستان، منگولیا و بوتان میشوند.
تفاوت عظیمی، خصوصا در بخش بهداشت، میان ناروی که در صدر جدول و افغانستان که در پایان جدول قرار دارد، دیده میشود. در ناروی، «همه زایمانها توسط پرسونل صحی مسلکی انجام و نظارت میشود» که میزان مرگ و میر مادران و کودکان را به صورت قابل ملاحظه کاهش میدهد. اما در افغانستان، تنها 14 درصد زایمانها در حضور قابلهها و پرسونل صحی صورت میگیرد.
اوسط عمر برای زنان نارویژی83 سال است، اما برای زنان افغان 45 سال. از هر ده زن نارویژی، بیشتر از هشت زن برای جلوگیری از بارداری، از روش عصری استفاده میکنند، و از هر 175 تن یک تن کودک زیر پنج سال خود را از دست میدهد.
در همین حال، در افغانستان از هر شش زن، یک خانم از روشهای مدرن برای جلوگیری از باداری استفاده میکند و از هر پنج کودک، یک کودک پیش از سن پنج سالگی میمیرد.
بررسی سازمان «سیف د چلدرین» میافزاید: «با این نرخ، تقریبا هر مادری در افغانستان با از دست دادن کودک خود مواجه خواهد شد».
آلمان، اسپانیا و بریتانیا در درجه یازدهم تا سیزدهم جدول کشورهای «توسعه یافته» قرار دارند، در حالی که ایالات متحده امریکا در درجه سی و یکم قرار دارد و فقط از لوگزامبورک و بلاروس شرایط بهتری برای مادران دارد.
خبرگزاری آلمان/ عارف فرهمند

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۳, سه‌شنبه

«نزدیک به 5 ملیون طفل در افغانستان با مشکلات مختلف مواجه اند»


وزارت کار و امور اجتماعی افغانستان می گوید: در حال حاضر نزدیک به 5 ملیون طفل در این کشور با مشکلات مختلف مواجه اند। واصل نور مهمند معین وزارت کار و امور اجتماعی امروز در یک نشست خبری در کابل کار های شاقه، عدم دسترسی به مکاتب، تجاوز جنسی و امثال این ها را از مشکلاتی دانست که اطفال در افغانستان با آن دست و پنجه نرم می کنند. اما آقای مهمند وعده کرد که بخاطر بهبود وضعیت زندگی اطفال گام های اساسی برداشته خواهد شد.


رادیو آزادی

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۲, دوشنبه

داستان بازرگان و طوطی

بود بازرگانی و او را طوطئی
در قفس محبوس زیبا طوطئی
چونکه بازرگان سفر را ساز کرد
سوی هندوستان شدن آغاز کرد
هر غلام و هر کنیزک را ز جود
گفت بهر تو چه آرم گوی زود
هر یکی از وی مرادی خواست کرد
جمله را وعده بداد آن نیکمرد
گفت طوطی را چه خواهی ارمغان
کارمت از خطّه هندوستان
گفتش آن طوطی که آن جا طوطیان
چون ببینی کن ز حال من بیان
کان فلان طوطی که مشتاق شماست
از قضای آسمان در حبس ماست!
بر شما کرده سلام و داد خواست
وزشما چاره ره ارشاد خواست
گفت می شاید که من در اشتیاق
جان دهم اینجا بمیرم در فراق
این روا باشد که من در بند سخت
گه شما بر سبزه گاهی بر درخت؟
یاد آرید ای مهان زین مرغزار
یک صبوحی در میان مرغزار
یاد یاران یار را میمون بود
خاصه کان لیلی و این مجنون بود!
مرد بازرگان چون به هندوستان رسید در بیشه ای بدسته ای طوطی بر خورد و پیام طوطی خود را بدانها رساند. طوطیان شنیدند و بر دوری دوست خود غصه خوردند اما یکی از میان بشنیدن پیام طوطی دست و پایش لرزید و بر زمین افتاد و نفسش بند آمد. بازرگان نگران شد که چرا آن طوطی جان داد و خود را سرزنش کر که کاش پیام را نداده بود.
پس از اینکه از سفر آمد و برای هر یک از خویشان و خدمتکاران سوغاتی آورد به قفس طوطی نزدیک شد و شرح حال بگفت. طوطی او هم چون داستانرا از زبان بازرگان شنید تنش بلرزه در آمد و چون مرده ای در کنج قفس نقش بر زمین شد. بازرگان افسوس خوران دست بر سر می زد و می گفت:
من پشیمان گشتم این گفتن چه بود
لیک چون گفتم پشیمانی چه سود
نکته ای چون جست نا گه از زبان
همچو تیری دان که جست آن از کمان
ای دریغا مرغ خوش آواز من
ای دریغا همدم و همراز من
این دریغا مرغ کارزان یافتم
زود روی از روی او بر تافتم
ای زبان تو بس زیانی مر مرا
چون تویی گویا چه گویم مر ترا
ای زبان هم آتش و هم خرمنی
چند از آن آتش در این خرمن زنی
ای زبان هم گنج بی پایان توئی
ای زبان هم رنج بی درمان توئی!
***
قافیه اندیشم و دلدار من
گویدم مندیش جز دیدار من
خوش نشین ای قافیه اندیش من
قافیه دولت توئی در پیش من
حرف و گفت و صوت را بر هم زنم
تا که بی این هر سه با تو دم زنم
دوست دارد یار این آشفتگی
کوشش بیهوده به از خفتگی!
بازرگان چون طوطی را مرده یافت در قفس را باز کرد و او را بیرون کشید. طوطی زنده شد و به هوا پرید و بر درختی نشست. بازرگان در شگفت شد که آن مردن چه بود و این پریدن چیست! به طوطی گفت:
او چه کرد آن جا که تو آموختی
ساختی مکری و ما را سوختی؟
گفت طوطی او بفعلم یاد داد
که رها کن لطف و آواز و وداد
زانکه آوازت ترا در بند کرد
خویشتن را مردۀ این بند کرد
دانه باشی مرغکانت بر چنند
غنچه باشی کودکانت بر کنند
دانه پنهان کن بکلّی دام شو
غنچه پنهان کن گیاه بام شو
هر که داد او حسن خود را بر مزاد
صد قضای بد سوی او رو نهاد
دشمنان او را ز غیرت می درند
دوستان هم روزگارش می برند
آنکه غافل باشد از کشت بهار
او چه داند قیمت این روزگار
در پناه لطف حق باید گریخت
کو هزاران لطف بر ارواح ریخت!
طوطی بر شاخه درخت بازرگان را پندی داد و گفت برای اینکه از دام برهی باید از جان برهی. دوست من در هندوستان خود را بمردن زد و بدینوسیله به من پیغام داد که اگر می خواهم از قفس آزاد شوم باید کار او را تکرار کنم و بمیرم تا رها شوم و من هم پند او را بکار بستم و اینک بسوی دوستان پرواز می کنم و ترا بخدا می سپارم.
از کتاب مثنوی مولوی به زبان ساده برای نوجوانان
به انتخاب احمد کاووس سیاووش

۱۳۹۰ اردیبهشت ۸, پنجشنبه

اطفال و نوجوانان از شنیدن بروز اختلافات در کمیته المپیک و فدراسیون فوتبال اندوهگین اند!



کاووس سیاووش
اخیراً رسانه ها اطلاع دادند که تشنجی میان کمیته المپیک و فدراسیون فوتبال ایجاد شده و در نتیجه آن وسایل فدراسیون فوتبال شکسته. علاقمندان تیم فوتبال جوانان و نو جوانان از شنیدم این خبر بسیار اندوهگین شدند. در کشوری که میدان فوتبال معیاری کمتر وجود دارد و اصلاً به بازی فوتبال، والیبال و سپورت های رزمی توجه صورت نمیگیرد، در چنین وضعیت به جان هم افتادن سپورت مینان، یک مصیبت است.
اطفال و نوجوانان میخواهند که ورزشکاران کشور به عوض اختلاف با هم، دست به دست هم داده طرح هایی بخاطر ساختن استودیوم های ورزشی در نواحی 17 گانه شهر کابل و ولایات افغانستان به حکومت تقدیم کنند.
اطفال و نوجوان میخواهند کمیته المپیک به همکاری ورزشکاران جشنواره های بزرگ سپورتی در مرکز و ولایات دایر کنند.
جوانان و نوجوانان و اطفال میخواهند، تیم های منتخب ورزشکاران افغانستان تشویق شوند و امکانات برای شان مساعد شود تا بتوانند در مسابقات بین المللی خوبتر بدرخشند.
توقع ما از کمیته المپیک و فدراسیون فوتبال آنست که اختلافات شانرا کنار گذاشته در باره رشد و انکشاف سپورت در افغانستان فکرکنند.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۳, شنبه

مسی در جمع 100 شخصیت تاثیرگذار سال به انتخاب تایمز

سایت گل- لیونل مسی، تنها فوتبالیستی است که نامش را در جمع 100 شخصیت تاثیرگذار سال می بیند. این درحالی است که در این لیست نام ورزشکاران دیگری از جمله کیم کلایسترس، تنیسور سرشناس زن و یا شخصیتهای سیاسی، اقتصادی و هنری، مثل باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا ، وائل قونیم، لیدر انقلاب مصر و جاستین بیبر، خواننده سرشناست دیده می شود.

تیری آنری هم تیمی سابق مسی در بارسلونا هم در تشریح این ستاره گفت:« مسی،پسر ریزه میزه ای است و به نظر می رسد که هیچ وقت به تو آسیبی نمی رساند ولی اگر توپ را به او بدهی، برایت مشکل ایجاد می کند। مسی یک رقابت کننده مادرزاد است. و هیچ وقت نمی خواهد ببازد، حتی در تمرینات. او مرا یاد مارادونا می اندازد. شیوه عبور دادن توپ از بازیکنان حریف ، دریبلها و حرکتهای پابه توپش که همیشه به گل منتهی می شود.»


در لیست 100 چهره تاثیرگذار سال از سوی مجله تایمز، نام افراد سرشناسی از جمله جولیان آسانژ، کیم کلایسترز، احمد شجاع پاشا، میچله اوباما، نیکلا سارکوزی، پرینس ویلیام و کیت میدلتون، هیلاری کلینتون، مقتدی صدر، سیف الاسلام قذافی، حسن نصرالله، اپرا وینفری، دیوید کامرون، استینگ، باراک اوباما، لیونل مسی و آرونا روی دیده می شود.

ابراز نگرانی از ازدواج دختران افغان در سنين پايين

به گزارش خبرگزاری یونیسف، کودکان افغان تحت بدترین شرایط در سطح جهان زندگی می کنند. “دانیل توُله”، نماینده یونیسف در افغانستان ضمن بیان این مطلب به خبرگزاری یونیسف، گفت که سی سال جنگ حتی بقای صرف را برای این کودکان دشوار کرده است و افزود که طی دیداری از یک اقامتگاه زنان، دختر 9 ساله ای را دیده است که به اجبار همسر مردی بسیار مسن‌تر از خود شده است. طبق آمار یونیسف، تنها در سال 2009، 43 درصد از زنان 20 تا 24 ساله کنونی، در سن کمتر از 18 سال به شوهر داده شده‌اند. شوهران این دختران حداقل دو برابر آن‌ها سن دارند و آن‌ها را مجبور به آمیزش جنسی می‌کنند. طبق آمار سال 2008 یونیسف، یک سوم کودکان افغان پیش از رسیدن به 5 سالگی دچار مرگ و میر می‌شود.


از سوی دیگر مديکا مونديال که يک موسسه آلمانی مدافع حقوق زنان است از ميزان ازدواج دختران در سنين پايين در افغانستان ابراز نگرانی کرده است. ارزيابی های اين موسسه نشان می دهد که شمار زيادی از دختران افغان در سنين کمتر از شانزده سال و حتی گاهی در سنين 9 و 10 سال ازدواج می کنند و يا وادار به ازدواج می شوند. اين موسسه با بررسی يکی از بيمارستانهای بزرگ شهر کابل به اين نتيجه رسيده است که 24 درصد زايمانها در اين مرکز درمانی، متعلق به مادران زير 19 سال است.


همچنين ارزيابي ها از يک دبيرستان دخترانه در پايتخت افغانستان نیز نشان داده است که ده درصد دانش آموزان اين مدرسه، يا متاهل بوده اند و يا دوران نامزدی را سپری می کرده اند. موسسه با ارائه تحقيقاتی پيرامون وضعيت سنی ازدواج دختران افغان قصد دارد تا اين مشکل را در سطحی وسيع مطرح کند و پيرامون راههای حل آن بررسی هايی را انجام دهد
یکی از کارمندان موسسه مديکا مونديال، در همایشی که به منظور بررسی وضعيت ازدواج دختران در سنين پايين داير شده بود گفت که مساله ازداج دختران در سنين پايين در افغانستان مشکلی سرتاسری و جدی است. خانم بهگام گفت که علی رغم اينکه سن قانونی ازدواج برای دختران در افغانستان 16 سال است، اما تاکنون با پديده ازدواج دختران در سنين پايين که پيامدهای سختی را برای آنان دارد، هيچ برخوردی نشده است.

همچنين رييس موسسه مديکا مونديال گفت که اين موسسه با ارائه تحقيقاتی پيرامون وضعيت سنی ازدواج دختران افغان قصد دارد تا اين مشکل را در سطحی وسيع مطرح کند و پيرامون راههای حل آن بررسی هايی را انجام دهد. او گفت که موسسه مديکا مونديال نتوانسته است به دلیل عدم ثبت ازدواج در مراکز اداری افغانستان آمار دقيقی پيرامون سنين ازدواج در افغانستان تهيه کند.


افغانستان از جمله کشورهايی است که بالاترين آمار مرگ و مير مادران در آن ثبت شده و برخی تحقيقات نشان می دهد که دليل بخش قابل توجهی از اين مرگ و ميرها ازدواج در سنين پايين است। موسسه مديکا مونديال که به فعاليتهای بشر دوستانه در امور زنان می پردازد از سال 2002 فعاليتش را در افغانستان آغاز کرده است.

از وبلاگ جهان زن

۱۳۹۰ فروردین ۲۸, یکشنبه

نبرد ستاره ها به تساوی انجامید

نگارنده: احمد کاووس سیاووش

به گزارش سایت گل در هفته سی و دوم رقابت های لا لیگا یا لیگ اسپانیا دیدار بین تیم های ریال و بارسلونا پیگیری شد। این بازی ها که به ال کلاسیکو معروف اند در این روز ها چهار بار برگزار خواهد شد که یکی از آن سپری شد।




در این بازی که در خانه ریال یعنی در سانتیاگو برنابیو برگزار گردیده بود ریال به دنبال انتقام باخت پنج بر صفر شان در نو کمپ بودند اما موفق به این کار نشدند। این بازی که اکثراً به دست بارسلونا بود، قرار آمار ها قریب هفتاد و پنج درصد مالکیت توپ نزد کاتالان ها بود।




از واقعات مهم این ال کلاسیکو میتوان پنالتی دقیقه پنجاه و سه که باعث اخراج راول البیول بازیکن ریالی که بخاطر انجام دادن فول به روی دیوید ویا در موقعیت صد در صد گلزنی شد، نام برد که لیونل مسی ستاره تیم بارسلونا این پنالتی را به گول تبدیل کرد و رکورد گل نزدنش به تیم های مورینیو را شکستاند।




واقعه دوم در دقیقه هشتاد و دوم که درست هشت دقیقه تا انتهای دیدار مانده بود رخ داد، در این دقیقه روی خطای دنی آلویس بروی مارسلو داور پنالتی اعلام نمود که این پنالتی را هم کریس رونالدو ستاره ریال به گل تبدیل کرد।




نکته جالب توجه اینکه این ال کلاسیکو با هشت کارت زرد و یک کارت سرخ همراه بود।




قابل یاد آوریست که بارسلونا با وجود آنکه سیستم «تیکی تاکا» خود را به نمایش کشید اما این بارسلونایی نبود که همه از آن انتظار داشتند।

۱۳۹۰ فروردین ۲۱, یکشنبه

تیم ملی فوتبال افغانستان رقیبش سریلانکا را در نیپال شکست داد

تیم ملی فوتبال افغانستان در یک بازی دیدنی امروز رقیبش سریلانکا را در نیپال 1- 0 شکست داد।


دو روز پیش در یک بازی دیگر به سلسلهء مسابقات راه یابی به چلنج کپ، تیم فوتبال افغانستان در برابر میزبانش نیپال 1-0 شکست خرده بود।


به سلسلهء همین بازیها قرار است به روز دوشنبه فوتبالران افغان در برابر حریف نیرومند شان، کوریای شمالی ، به میدان بروند।


رادیو آزادی

۱۳۹۰ فروردین ۱۸, پنجشنبه

شیوه های درمان لکنت زبان کودکان از دید کارشناسان


شنیدن اولین کلمات از زبان کودک یکی از شیرین ترین و به یادماندنی ترین لحظات زندگی هر پدر و مادری است.



اما این مرحله شیرین از زندگی کودک نقشی مهم و حیاتی نیز دارد، چرا که کوچک ترین بی توجهی به مشکلات آن می تواند تبعات بسیاری در پی داشته باشد.



سعیده احمدی، کارشناس ارشد گفتار درمانی در این باره به «جام جم» می گوید: «گفتار درمانی یکی از شاخه های علوم توانبخشی است که برای کمک و درمان اختلالات گفتار و زبان مانند لکنت مورد استفاده قرار می گیرد.»



وی به برخی موارد اختلالات گفتاری اشاره می کند و توضیح می دهد: «اختلال یادگیری زبان به این معنی است که بعضی بچه ها دیر شروع به حرف زدن می کنند و برای این کار به کمک های تخصصی نیاز دارند. البته معمولا بچه هایی که اختلال یادگیری زبان دارند، در مدرسه هم با مشکل مواجه خواهند شد. چون زیربنای یادگیری خواندن و نوشتن، زبان است.



در این موارد نیز «گفتاردرمانگر» در بخشی که مشکل زیربنای زبانی دارد، می تواند به کودک کمک کند.»



وی ادامه می دهد: «اختلالات تلفظی هم از دیگر مشکلات است.



البته در این مورد لازم است دقت داشته باشیم هر چه سن کمتر باشد، درمان هم بهتر و راحت تر صورت می گیرد، اما باز هم بزرگسالانی که اختلالات تلفظی دارند، می توانند برای درمان مراجعه کنند.»



کودکانی که عقب ماندگی ذهنی دارند و بچه های کم شنوا هم از دیگر گروه هایی هستند که گفتار درمانگرها با آنها کار خواهند کرد.



شایع ترین اختلال گفتار



یکی از مشکلاتی که شاید بیشتر هم با آن آشنا باشیم، لکنت زبان است.



سعیده احمدی در این مورد توضیح می دهد: «با این که لکنت از کودکی و در سنین زیر ۶ سال شروع می شود، اما گاهی ممکن است درمان نشود و تا بزرگسالی ادامه پیدا کند।»



وی می افزاید: «لکنت زبان شایع ترین مشکلی است که میان بچه های عادی وجود دارد. به طور تقریبی ۵ درصد بچه های زیر ۶ سال در دوره ای دچار ناروانی سخن گفتن و لکنت می شوند.»



وی به والدین توصیه می کند هیچ وقت با تصور این که شاید لکنت زبان کودک خودش خوب شود، نسبت به این مشکل بی اعتنا نباشند. این کارشناس گفتاردرمانی یادآور می شود: «گفتار درمانگر به والدین مشاوره خواهد داد که با چه کارهایی لکنت زبان کودک بهبود می یابد।



به عنوان مثال شاید والدین باید عادت های گفتاری شان را تغییر دهند یا تغییراتی در ارتباط شان با کودک ایجاد کنند. بنابراین اگر آنها چنین مواردی را رعایت کنند، به احتمال زیاد این مشکل کودک نیز درمان خواهد شد.»



احمدی با تاکید بر این نکته که اگر درمان در همان سنین زیر ۶ سال شروع شود، خیلی بهتر بوده و اکثرا هم موفقیت آمیز است، توضیح می دهد: «اگر لکنت زبان کودک زیر ۶ سال درمان نشود، وقتی وارد مدرسه می شود آگاهی زبانی وی بالا رفته و متوجه مشکل گفتاری خود می شود.



همچنین بچه های دیگر هم متوجه این تفاوت خواهند شد، در نتیجه کودک دچار استرس و اضطراب شده و پس از این دیگر لکنت، یک اختلال ساده گفتاری نیست. بلکه موارد روحی، روانی نیز بر لکنت تاثیر گذاشته و درمان آن را مشکل تر می سازد.



به همین دلیل همیشه توصیه می شود به محض این که اولین علائم ناروانی را در سخن گفتن کودک مشاهده کردید، حتما با یک گفتار درمانگر مشورت کنید.»



وی می افزاید: «زمانی که کودک خوب شد نیز ارتباط با گفتار درمانگر را قطع نکنید. چون لکنت در ابتدا گاهی هست و گاهی نیست. اما والدین نباید تصور کنند در دوره هایی که لکنت وجود ندارد، کودک خوب شده است و در نتیجه درمان را رها کنند. بلکه نظارت گفتار درمانگر باید یک تا دو سال ادامه داشته باشد تا از بهبود قطعی مطمئن شویم.»



سن حرف زدن کودک



کودکان در سنین متفاوتی شروع به حرف زدن می کنند و به همین دلیل حد متوسطی برای تعداد لغات و حرف زدن آنها در نظر گرفته می شود.



احمدی می گوید: «معمولا در یک سالگی بچه به طور متوسط باید ۳ کلمه یاد گرفته باشد و تا یک و نیم سالگی این مقدار به ۲۰ کلمه برسد،که در مورد بعضی ها بیشتر است و بعضی ها کمتر.این تعداد کلمات با افزایش سن کودک نیز افزایش می یابد.



در نتیجه اگر مشخص شد کودک از حد متوسط هم کمتر حرف می زند، باید به متخصص مراجعه کنیم.»



وی می افزاید: «اگر کودکی ۳ سال دارد و خیلی کم حرف می زند، حتما باید به متخصص مراجعه کرد، چون کم کم دارد به سنین مدرسه رفتن هم نزدیک می شود.



البته ممکن است در خانواده این دیر حرف زدن را مربوط به مسائل ارثی بدانند و در نتیجه اقدامی برای بهبود آن نکنند. با این که این مورد زمینه ارثی هم دارد، باید دقت داشته باشیم که این اختلال در همه به یک شدت به ارث نمی رسد.



همچنین ممکن است فردی که در خانواده همین مشکل را داشته از نظر تحصیلی هم موفق نبوده باشد.



درحالی که هیچ کس نمی داند علت اصلی مشکل وی در خواندن و نوشتن، در حقیقت زیر بنای ضعیف زبانی است.»



در نتیجه مشخص است که با مشاهده کوچک ترین نشانه ای از اختلالات گفتاری باید به گفتار درمانگر مراجعه کرد تا از بروز مشکلات بعدی پیشگیری شود.


jamejamonline

۱۳۹۰ فروردین ۱۵, دوشنبه

اطفال زحمتکش


در گرامیداشت از روز جهانی ماین پاکی


فصل تابستان بود، آفتاب جهانتاب بر دشت های پر از گل های خود روی صحرایی می تابید و رود خانه در کنار قریه فریاد کنان و کف آلود چون روح روان جاری بود।


خانه اسد و سالم در کنار رود خانه و اطراف پوسته ها قرار داشت. روز جمه بود، اسد و سالم که از مکتب رخصت بودند، توپ را گرفته بخاطر بازی سوی اطراف پوسته ها رفتند.

در راه ویس دوست دیگر شان به آنان مقابل شد. اسد خوست تا ویس هم با آنان به اطراف پوسته ها برود تا با هم بازی نمایند ولی ویس با رفتن به سوی اطراف پوسته مخالفت نموده گفت:

روز قبل یک گروپ از معلمین موسسه حمایت اطفال به صنف ما آمده و به ما تشریح کردند که در اطراف پوسته ها، تعمیرات مخروبه و محلاتیکه قبلاً صحنه جنگ بودند امکان ماین گذاری وجود دارد و رفتن به آنجا ها خطرناک می باشد.

اسد و سالم با شنیدن حرفهای ویس از رفتن بسوی اطراف پوسته ها صرف نظر نموده همراه ویس به خانه رفتند، اسد گفت:

کاشکی این معلم صاحبان یک روز به صنف ما هم بیایند و ما را از خطران ماین آگاه سازند، اسد و سالم تصمیم گرفتند کار خانگی را که معلم ریاضی برای شان روز قبل داده بود، اجرا نمایند و از گشت و گذار به محلات مایندار صرف نظر کردند.


پیام: آنچه را در باره ماین آموخته اید به سایر اطفال بیاموزانید

از کتاب اطفال و ماین


به انتخاب کاووس سیاووش

۱۳۹۰ فروردین ۴, پنجشنبه

کبوتر صلح


بیابیا کبوتر من
پروازکن بالای سر من
ای کبوتر نازنین
بنشین بر روی زمین
دوستت دارم همچو جان
ای کبوتر صلح ومهربان
تا که دنیاست توستی
نشان صلح ودوستی
به انتخاب : اناهیتا سیاووش متعلم صنف دوم و ناهید سیاووش کوچک

۱۳۸۹ اسفند ۲۷, جمعه

خواست یک طفلی که میدان بازی اش را حکومت ویران کرده، از رییس جمهور کرزی

جناب رییس صاحب جمهور!
من این نامه را از مکروریان چهار برایت مینویسم، از جایی که چند روز قبل، حکومت شما میدان مصئون بازی ما را ویران کرد، اگر چه مطمئن نیستم که این نامه را شما بخوانید، باز هم به این چند مسأله توجه تان را جلب میکنم:
1- میدانی را که حکومت شما ویران کرد، در سال 1376 از طرف دولت وقت و به حمایت موسسه حمایه اطفال ساخته شده بود. آیا لازم است به عوض ساختن، ساخته شده ها را ویران کرد؟
2- از قراریکه میشنوم دولت افغانستان، کنوانسیون جهانی حقوق طفل را امضأ کرده است، آیا به عوض اینکه مطابق آن کنوانسیون به ما میدان سپورت بسازید، میدان مصئون بازی را ویران کردن کار معقول است؟

با احترام

۱۳۸۹ اسفند ۱۱, چهارشنبه

یونسکو: 67 میلیون کودک از مکتب محروم اند

سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) میگوید حدود 67 میلیون کودک در جهان از مکتب محروم اند. براین اساس، این سازمان گفته است در رسیدن به اهداف تعیین شده تا سال 2015، موفق نخواهد شد.
براساس گزارش یونسکو از وضعیت آموزشی جهانی، در میان کودکانی که از مکتب بازمانده اند، از حدود 28 میلیون کودک در برخوردهای مسلحانه استفاده شده است. این گزارش میافزاید: «اگر وضعیت کنونی ادامه یابد، در سال 2015 شمار بیشتر کودکان نسبت به امروز، خارج از مکتب خواهند بود».
آموزش حق اساسی هر انسان است. اما این وعده جامعه بین المللی مانند سایر وعدههایش فاصله زیادی با تحقق یافتن آن دارد. این در حالی است که 164 کشور در سال 2000 در داکار، در یک همایش جهانی در باره آموزش، تعهد کردند که تا سال 2015 به اهداف شان دست یابند.
کریستف ولف، پروفیسور در دانشگاه برلین و همزمان رییس کمیته آموزشی یونسکو در آلمان، میگوید این سازمان نتوانست به اهدافاش دست یابد. او میافزاید: «با وجود تلاشهای زیادی که صورت گرفت و با وجود آن که موفقیتهایی به دست آمده است، این اهداف عملی نشدند». کریستف ولف افزود: «اجازه بدهید بار دیگر یادآور شوم: این شش هدف تعیین شد: نخست حمایت از آموزش در همان اوایل سن کودکی. نکته مهم دوم آموزش ابتدایی در مکاتب برای همه بود؛ تعلیم و تربیت برای همه. این یکی از نکته های مهم کار یونسکو نیز است. نکته سوم که از اهمیت کمتر برخوردار نیست، تامین نیازهای آموزشی است. به این معنا که اطفال به صورت کافی غذا برای خوردن داشته باشند و به این ترتیب شرایط اولیه برای زندگی فراهم باشد و به این وسیله اصلاً علاقه برای آموختن وجود داشته باشد».
این پروفیسور دانشگاه برلین ادامه داد: «نکته چهارم به نصف رساندن میزان بیسوادی در میان بزرگ سالان بود. نکته پنجم که طبعاً نکته کاملاً مهمی است، آن تساوی جنسیتی بود؛ و نکته ششم و آخری، بهبود همگانی کیفیت آموزش بود».
از دید پروفیسور کریستف ولف، به خصوص در کشورهای که با جنگ داخلی مواجه هستند یا در مرحله بعد از جنگ قرار دارند، اهداف آموزشی تحقق نمییابد، در حالی که آموزش میتواند در راستای بازسازی یک جامعه صلح آمیز مددگار باشد.
مانند بسیاری از سازمانهای امدادی جهانی، یونسکو نیز در گزارش امسالهاش درباره آموزش و پرورش، انتقاد میکند که کمک های بینالمللی به صورت روز افزون براساس اولویتها و معیارهای استراتژیک توزیع میشود و به این ترتیب انسانها و کشورهای بسیاری محتاج به کمک، به حال خود رها میشوند.
یونسکو در گزارش جدیدش شکایت میکند که شمار حملات بر مکاتب افزایش یافته است. در کشورهای مانند افغانستان و پاکستان، دختران دانش آموز کشته میشوند، مورد حمله قرار میگیرند و یا تهدید میشوند تا از رفتن به مکتب خودداری کنند.
در بسیاری از کشورهای جنگ زده، بر مکاتب حمله میشود، کودکان به عنوان سربازان خردسال ربوده میشوند، دختران مورد تجاوز قرار میگیرند یا از آنها تحت عنوان کنیزان خانهها، سوءاستفاده میشود. اما واقعیت این است که بدون فراهم کردن امکانات آموزشی، وضعیت بدتر میشود. بدون آموزش، دورنمایی برای آینده وجود ندارد و بدون این دورنما، امکانات بالقوه قهر و خشونت غالباً به جنگ داخلی منجر میشود.
گزارش امساله یونسکو در باره آموزش و پرورش محاسبه میکند که اهداف کلی در مورد آموزش با امکانات مالی کنونی میتوانست تا سال 2015 تحقق یابد. براساس این گزارش، 16 میلیارد دالری که سالانه برای رسیدن به این اهداف ضروری است، مساوی به هزینههای نظامی شش کشور ثروتمند در شش روز قبل بوده است.
هیلی جیپسن/ احمد حسین مبلغ
دویچه وله