۱۳۹۳ مهر ۸, سه‌شنبه

کودکان را نترسانید!

 

اکتبر 1, 2014
شماره (194)چهارشنبه 9 میزان 1393 / 1 اکتوبر 2014
ترس کم و بیش در همه مردم وجود دارد و در حد خود هیجان سالمی است. به عبارت دیگر، کسی که از هیچ چیز نترسد، یک انسان طبیعی نیست؛ بلکه بیمار است، زیرا به واسطه ترس است که انسان از خطرهای واقعی آگاه شده و از جان خود دفاع می کند، اما ترس در کودکان از چه سنی شروع می شود؟
کودکان از بدو تولد تا دو سالگی: از صداهای بلند، جدا شدن از پدر و مادر، اجسام بزرگ و غریبه ها می ترسند.
کودکان از سه تا شش سالگی: از روح، هیولا، حیوانات، تاریکی، تنها خوابیدن، صداهای ترسناک و وحشتناک مثل رعد و برق می ترسند.
کودکان از هفت تا شانزده سالگی: از آسیب دیدن و زخمی شدن، بیماری، امتحان دادن، مرگ و بلاهای طبیعی می ترسند.
عوامل ترس در کودکان
بچه ها ذاتا ترسو نیستند. اگر پدر و مادر یا دیگر اعضای خانواده ترسو باشند و از چیزی بترسند، بچه ها ترسو می شوند. بنابراین اگر می خواهید فرزندتان ترسو نشود، باید ابتدا از خودتان شروع و بر ترس تان غلبه کنید.
این نکته حائز اهمیت است که هیچ گاه برای تربیت فرزندتان، او را تنبیه یا تهدید نکنید، از لولو خورخوره و… نترسانید یا در جای تاریک حبسش نکنید. متاسفانه بعضی از والدین برای ساکت کردن فرزندشان این کارها را انجام می دهند. این گونه کارها شاید به طور موقت تاثیرگذار باشد، اما در آینده آثار بدی در او خواهد گذاشت. شما باید بدانید با این رفتارهای غلط و نادرست فقط فرزندتان را ترسو، بزدل و ضعیف نفس بار می آورید.
دیدن فیلم، عکس یا خواندن و شنیدن داستان های ترسناک برای فرزند دلبندتان خوب نیست، زیرا روی اعصاب و روان حساس او تاثیر می گذارد و یک حالت ترس و دلهره ایجاد می کند. این نکته مهم است که هرگز در حضور فرزندتان از موجودات ترسناکی مثل جن و پری صحبت نکنید.
صداهای بلند و شدید مثل رعد و برق، آژیرهای خطر حتی داد زدن بر سر بچه ها بخصوص نوزادان از عوامل ساده ترس در آنها محسوب می شود. همیشه سعی کنید آنها در معرض این گونه حوادث و صداهای بلند قرار نگیرند و خودتان هم هیچ گاه بر سر بچه ها بویژه زمانی که نوزاد هستند، داد نزنید و نیز نگاه های خشمگین و تهدیدآمیزی نداشته باشید، زیرا آنها در آینده ترسو بار می آیند و با شنیدن کوچک ترین صدایی دچار اضطراب و نگرانی می شوند، حتی ممکن است مبتلا به ضعف اعصاب نیز بشوند.
پیشگیری از ترس خیلی بهتر از مداوا کردن آن است. اگر فرزندتان در اثر سهل انگاری شما یا عوامل دیگری ترسو شده، ترس او را یک موضوع بی اهمیت نشمارید؛ بلکه سعی کنید هرچه سریع تر اعصاب و روان او را آرام کرده و علل و عوامل ترس به وجود آمده را پیدا کنید و سپس درصدد درمان آن برآیید، البته این نکته حائز اهمیت است که ترس هایی مثل ترس از تاریکی، حیوانات اهلی و بی آزار، بیمار شدن، صداهای بلندی مثل رعد و برق و امتحان دادن نامعقول است و هیچ منبع عقلانی هم ندارد. با وجود این، این ترس ها را نمی شود نادیده گرفت، زیرا همین ترس ها باعث رنج و عذاب کودک شده و در زندگی آینده او نیز تاثیر بدی خواهد گذاشت. به این ترتیب، یک پدر و مادر آگاه و باتدبیر نباید نسبت به این موضوع بی تفاوت باشند؛ بلکه باید سعی کنند جلوی این ترس های غیرمعقول فرزندش را بگیرند.
اگر فرزندتان از چیزی می ترسد، هیچ گاه او را در حضور دیگران به دلیل این که از چیزی می ترسد، سرزنش و ملامت یا مسخره نکنید، زیرا او در برابر دیگران بخصوص افراد خانواده خجالت می کشد. این رفتار نادرست شما نه تنها ترس او را برطرف نمی کند، بلکه روح حساس و طبع لطیف او را آزرده می سازد؛ چراکه او در ترسیدن مقصر نیست، بلکه شما و عوامل دیگر باعث ترس او شده اید، پس چرا او را مقصر می دانید و اذیتش می کنید؟Ÿ
انترنت

۱۳۹۳ مهر ۱, سه‌شنبه

ده چیز که سبب نگرانی بچه ها در رفتن به مکتب میشود

 

سپتامبر 24, 2014
شماره( 193) چهارشنبه 2 میزان 1393 / 24 سپتمبر 2014
school
موقعیت جدید: چه قرار باشد که فرزندتان وارد صنف جدیدی شود و چه پا به مکتبی جدیدی بگذارد، طبیعی است که از روبه رو شدن با این موقعیت جدید احساس نگرانی کند.
با او درباره ی این که نخستین روز مکتب اش چگونه خواهد بود صحبت کنید. به باور یک روان شناس، «وقتی کودکان می فهمند که چه موقعیتی در انتظارشان است کمتر دچار نگرانی می شوند».
به کودک خود خاطرنشان کنید که همه ی بچه ها روز اول مکتب کمی مضطرب اند و به او زمان بدهید تا خودشان را با موقعیت جدید سازگار کند. به او این وعده را بدهید که به زودی همه چیز عادی می شود و احساس راحتی می کند.
اگر برای تان ممکن است برنامه های خود را طوری تنظیم کنید که در چند روز اول بیشتر در کنار فرزند خود باشید، به ویژه درست پس از برگشتنش از مکتب.
شکست: ممکن است نگرانی فرزندتان از این باشد که تکالیفش در مکتب بیش از حد سخت باشد به طوری که از پس انجام آن برنیاید، یا سؤالی پرسیده شود که جواب درست آن را نداند. این آگاهی را به کودک خود بدهید که هر کسی ممکن است اشتباه کند و همزمان تلاش او را تحسین کنید. ترس از تجربه: بسیاری از کودکان از این که موقعیت های جدید را تجربه کنند می ترسند. آن ها پیشاپیش دچار نگرانی می شوند و وقتی زمان تجربه ی موقعیت فرا می رسد نمی توانند درست عمل کنند.
یک راه یاری رساندن به چنین کودکی آن است که در هنگام درس خواندن به او کمک کنید تا احساس آمادگی کند. به او گوشزد کنید که اطلاعاتش خوب است و شما مطمئن هستید که به خوبی از پس کارش بر می آید.
ترس از جمع: کودکان از جا کردن خود در جمع، دوست پیدا کردن، قضاوت دیگران، مسخره شدن و طرد شدن نگران اند. فرزند خود را تشویق کنید که به جای کنار کشیدن خود از جمع، وارد آن شود و برایش از راه های مختلف دوست یابی صحبت کنید.
بر اساس نظر انجمن ملی روان شناسان مکتب (NASP) اگر به کودکان خود مهارت های اجتماعی، روش های حل مسئله، و رفع درگیری را بیاموزیم، سلامت روانی آن ها را تقویت کرده ایم.
نمره: بعضی از بچه ها از این نگران اند که مبادا بهترین نمره را در ریاضی نگیرند، شاگرد اول نشوند یا معدل شان از حد معینی کمتر شود. به فرزند خود یادآوری کنید که از آن ها توقع ندارید که بهترین باشند.Ÿ
انترنت

ما کودکان ما کودکان – پرواز ما بر آسمان

 

سپتامبر 24, 2014
شماره( 193) چهارشنبه 2 میزان 1393 / 24 سپتمبر 2014
ما كودكان ماكودكان
پرواز ما بر آسمان
با بال شوق از اين جهان
بر اوج بال كهكشان
***
دنياي ما زيبا بود
صلح وصفا با ما بود
پرواز ما يكجا بود
سوي اميد بيكران
***
از جنگ بيزاريم ما
با صلح همكاريم ما
در روشني علم و فن
پرواز ما تا آسمان
***
رفتن به مكتب كارما
با جهل شد پيكارما
از پهنه جهل و فسون
رستيم شاد و شادمان
از: داود سیاووش

۱۳۹۳ شهریور ۲۵, سه‌شنبه

پنج کلید یادگیری درست خواندن

 

سپتامبر 17, 2014
شماره( 192) چهارشنبه 26 سنبله 1393 / 17 سپتمبر 2014
???????????????????????????????
برگردان : نسیم قیامی
یادگیری خواندن، فرآیندی طولانی است که مستلزم کسب مهارت‌هایی است. برای تبدیل شدن به کتابخوانی ماهر، کودک باید بیاموزد:
به خوبی سخن بگوید و در گفت وگوها شرکت کند.
داستان‌هایی را که بلندخوانی می‌شوند، دریابد و بتواند بازگو کند.
حروف الفبا را بشناسد و نام آن ها را بگوید.
آواهای زبان گفتاری را بازشناسد.
میان آواها و حروف ارتباط برقرار کند.
زیاد بخواند تا بتواند واژگان را به آسانی و به طور خودکار بازشناسد.
بخواند و واژگان جدید را به کار بَرد.
آنچه را می‌خواند، دریابد.
برای رسیدن به این اهداف، باید روی پنج مهارت زیر به شیوه‌ای روشمند تمرین شود:
شناخت آوایی (بازشناسی آواهای زبان گفتاری)
شناخت ارتباط بین نویسه‌ها و آواها
روان خوانی
شناخت واژگان
دریافت متن
شناخت آوایی
شناخت آوایی به معنای توانایی شنیدن، بازشناسی، درک و به کارگیری تک تک آواها در زبان گفتاری(واج‌ها) است. برای کسب توانایی خواندن نوشته‌ها، کودک باید نخست بر هستی آواها آگاهی یابد و بتواند آن ها را تک تک شناسایی کند. او باید دریابد که واژه‌های زبان گفتاری از آواها ساخته شده‌اند.
کودکی که آواها را می‌شناسد، آسان تر از کودکی که تنها چند آوا را می‌شناسد، خواندن را فرا خواهد گرفت.
برای نمونه، کودک باید بتواند واژه‌هایی را که با صدای /پ/ شروع می‌شوند، مثل پدر، پا و … پیدا کند.
او همچنین باید بتواند واژه‌هایی را که می‌شناسد، با کنارهم نهادن آواها، بازسازی کند:
/ب/ +/ا/ + /ب/ + /ا/ = بابا
ارتباط آوا و نویسه
کودک باید بیاموزد که میان حروف زبان نوشتاری (نویسه‌ها) و تک تک صداهای زبان گفتاری (آواها) ارتباط وجود دارد. او به این ترتیب به قاعده‌ی الفبایی نوشتار پی می‌برد و بنابراین می‌تواند واژه‌های نوشته شده را رمزگشایی کند و بخواند.
شناخت ارتباط نویسه‌ها و آواها به کودک امکان می‌دهد واژه‌های آشنایی را که از زمان خردسالی بارها شنیده است، بخواند و بازشناسد. او همچنین می‌تواند واژه‌های تازه را نیز رمزگشایی کند.
تمام ارتباط های موجود باید به شیوه‌ای روشمند و روشن، در تمرین‌های عملی و با پیروی از ترتیبی منطقی و از پیش تعیین شده، آموخته شوند.
روان خوانی
هنگامی که کتابخوانی زبردست در سکوت می‌خواند، بی درنگ واژه‌ها را بازمی‌شناسد و برای درک آنچه می‌خواند، آن ها را در یک آن کنار هم می‌چیند. هنگام بلندخوانی، بدون تلاش بسیار و آهنگین می‌خواند، گویی در حال سخنرانی است.
کتابخوانی که این توانایی را ندارد، کند می‌خواند، واژه به واژه، به شیوه‌ای جویده جویده و بدون آهنگ. خواندن او کندتر از آن است که مجال دهد آنچه را می‌خواند، دریابد. وی بیش از آن درگیر رمزگشایی معنای واژه‌هاست که بتواند توجه خود را بر مفهوم متن متمرکز کند.
برعکس، کتابخوان ورزیده که واژه‌ها را بی تلاش رمزگشایی می‌کند، می‌تواند با پیوند دادن مفاهیم متن یا با پی بردن به تک تک این مفاهیم، بر معنای کلی آن تمرکز کند. این توانایی با تمرین به دست می‌آید. با زیاد خواندن، به ویژه بلندخوانی زیر نظر کتابخوانی ماهر، کودک رمزگشایی و بازشناسی واژه‌ها را با سرعت هرچه بیشتر می‌آموزد.
شناخت واژگان
واژگانی که کودک می‌داند، تأثیر مستقیم بر توانایی او در دریافت و بیان دارند. همچنین، امکانات برقراری ارتباط و میزان توانایی فهمیدن و فهماندن او را تعیین می‌کنند.
کودک پیش از خواندن، معنای واژه ‌های فراگیر زبان گفتاری، واژه‌ های آشنایی را که بیشتر اوقات به گوشش خورده است، در می‌یابد. و زمانی که شکل نوشتاری این واژه‌ها را فرا می‌گیرد، آن ها را از طنین آوایشان باز می‌شناسد و مستقیماً به مفهوم آن ها دسترسی می‌یابد.
سپس، نوبت به خواندن واژگان نا آشنایی می‌رسد که کودک هرگز نشنیده یا معنای آن ها برایش بیان نشده است. اگر این واژگان در درک مفهوم متن دارای اهمیت باشند، باید به روشنی به کودک آموخته شوند.
متونی که در دسترس کودک قرار داده می‌شوند، امکان درک اهمیت واژگان تازه را برای وی فراهم می‌آورند. وجود شمار کم این واژه‌ها در زمینه‌های متنی گوناگون، آموختن آن ها را ساده تر می‌کند.
راهکارهای گوناگون دسترسی به معنای واژگان تازه باید برای کودک بیان شوند تا وی بتواند به تنهایی آن ها را به کار بَرد. (کمک گرفتن از متن، واژه نامه، ریشه یابی واژه‌ها و از این دست).
دریافت متن
آخرین گام در خواندن، دریافت مطلب است. کودکی که معنای واژه‌ها را به آسانی رمزگشایی می‌کند، اما آنچه رامی‌خواند درنمی‌یابد، خواندن نمی‌داند، هرچند به ظاهر چنین پنداشته شود.
کتابخوان ورزیده به خواندن مکانیکی واژه‌ها بسنده نمی‌کند. او نقشه‌ای در سر دارد و در هنگام خواندن، فعالانه می‌اندیشد. برای دریافت بهتر، از تجربه‌ها و خاطره‌های خود کمک می‌گیرد، دانش خود از واژگان و دستور زبان را به کار می‌گیرد و از شیوه‌های دریافت بهره می‌جوید. او از آنچه در نمی‌یابد، باخبر است و می‌داند برای دریافت بهتر آن، چه کند.
خواندن، بی دریافت مفهوم، کم و بیش ساده است. اما دریافت آنچه می‌خوانیم، کار بس پیچیده‌ای است. آموزش خواندن در ادامه، به آموزش روشن راهکارهای دریافت متن می‌انجامد.
یکی از روش‌های ساده ی پرورش این راهکارها این است که به محض آنکه کودک توانست اولین واژه‌ها را بخواند از وی درباره ی معنای آنچه می‌خواند، بپرسیم. از همان آغاز، توجه به معنا باید با خواندن همراه شود.Ÿ
انترنت

۱۳۹۳ شهریور ۱۸, سه‌شنبه

کودکان را به مطالعه علاقمند سازید

 

سپتامبر 10, 2014
شماره(191) چهارشنبه 19 سنبله1393 / 10 سپتمبر 2014
???????????????????????????????
با به کارگیری راهکارهای زیر می‌توانید کودکان را به مطالعه علاقمند کنید تا عادت به مطالعه و نیاز به کتابخوانی در آن‌ها درونی شود و در بزرگسالی به طور خودانگیخته به مطالعه کتاب بپردازند:
انتخاب مناسب داشته باشید
شناخت درست دنیای کودک، شرایط رشدی، نیازها، ضرورت‌ها و توانمندی‌هایش به شما کمک می‌کند تا بتوانید کتاب مناسبی برای کودکتان انتخاب کنید. اگر می‌خواهید فرزندتان را به کتابخوانی تشویق کنید باید کتاب مناسبی را برای او انتخاب کنید و با به کارگیری روش‌های جدید شوق و انگیزه لازم را برای مطالعه در او به وجود بیاورید.
در درجه اول باید با ادبیات کودک آشنا باشید، سلایق، توانمندی‌ها و نقاط ضعف او را بشناسید و بدانید کودکتان از نظر رشد ذهنی و اخلاقی و مهارت‌های هیجانی در چه سطحی قرار دارد تا بهتر بتوانید کتابی را که مناسب اوست در اختیارش قرار دهید.
نظر او را درباره کتاب بپرسید
صحبت کردن درباره موضوع کتاب و پرسیدن نظر کودک درباره کتاب او را در چالش قرار می‌دهد و سبب ایجاد یادگیری اکتشافی در او می‌شود و همین مسئله علاقمندی او را به کتاب افزایش می‌دهد.
بنابراین توصیه می‌شود بعد از مطالعه هر کتابی نظر و برداشت او را در مورد شخصیت‌های داستان و آنچه از کتاب آموخته بپرسید. یکی از کارهایی که می‌توانید انجام دهید این است که خود و سایر اعضای خانواده نیز آن کتاب را بخوانید و درباره موضوع آن با یکدیگر صحبت کنید و آنچه را که از کتاب آموخته‌اید در زندگی روزمره به کار ببرید.Ÿ
انترنت

من طفلکی قشنگم

 

سپتامبر 10, 2014
شماره(191) چهارشنبه 19 سنبله1393 / 10 سپتمبر 2014
من طفلکی قشنگم
نازی و شوخ و شنگم
ناز نازی پدر جان
ناز نازی مادر جان
بامن چه مهربانند
دوست ام برادرانند
خواهر به لطف بسیار
باشد مرا نگهدار
شکر خداست بر من
لطف و صفا است برمن
از : د.س.ن