۱۳۹۳ خرداد ۲۰, سه‌شنبه

نامه پدری به آموزگار پسرش


ژوئن 11, 2014
شماره(179) چهارشنبه 21جوزا 1393 / 11 جنوری 2014
اگر می توانید
به پسرم خود شناسی‌ و مردم شناسی‌ بیاموزید.
ارزش های زندگی انسانی‌ را به پسرم آموزش دهید.
به او نقش موثر کتاب در زندگی را آموزش دهید.
به او نقش و تاثیر مهم خندیدن را یادآور شوید.
به او بیاموزید از اشک ریختن خجالت نکشد.
از باختن پند بگیرد و از پیروز شدن لذت ببرد.
به پسرم یاد بدهید که: همه حرف ها را بشنود.
و سخنی را که به نظرش درست می رسد انتخاب کند.
به او بگویید که تسلیم هیاهو نشود.
و اگر خود را بر حق می داند به عقایدش اعتقاد داشته باشد و با تمام قوا پای سخنش بایستد،
حتی اگر همه برخلاف او حرف بزنند
به او بگویید:
همه مردم صادق و خواهان برابری نیستند،
ولی به ازای هر شیاد، صدیقی هم وجود دارد،
و به ازای هر سیاستمدار خودخواه انسان نیکی‌ هم یافت می شود.
در ازای هر دشمن، دوستی هست.
به او بیاموزید که به مردم اعتقاد داشته باشد.
در مدرسه بهتر این است که مردود شود اما با تقلب به قبولی نرسد.
به او بگویید تعمق کند.
به پرندگان در حال پرواز در دل آسمان دقیق شود.
به گلهای درون باغچه و به زنبورها که در هوا پرواز می کنند،, دقیق شود.
به پسرم یاد بدهید
با ملایم ها، ملایم و با گردن کشان، گردن کش باشد.
در کار تدریس به پسرم ملایمت به خرج دهید اما از او یک نازپرورده نسازید.
بگذارید که او شجاع باشد.
می دانم که وقت می گیرد، و توقع زیادی است،
اما ببینید که چه می توانید بکنید.
پسرم کودک کم سال بسیار خوبی است

روح پدرم شاد که فرمود به استاد
فرزند مرا عشق بیاموز و دگر هیچ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر