دکترمسعود آبیار
------------------
اصولاً تربیت یک مسئولیتی است به دوش والدین . مسئول یعنی کسی که زیر سوال است . یعنی کسی که پاسخگو خواهد بود . و ما مسئول تربیت هستیم. وظیفه ی ما مدیریت آماده سازی فرزندان برای زندگی کارآمد در جامعه ی فردا است . تربیت یعنی ما بچه های خود را آماده کنیم که بتوانند درجامعه ی فردا کارآمد زندگی کنند. اگر این کار رابکنیم مسئولیت تربیتی خود را درست انجام داده ایم . اگر این کار را نکنیم مسئولیت تربیتی ما در یک قسمت هایی معطل باقی مانده است . اصولاً تربیت نسخه ی از قبل تعیین شده ندارد . یعنی ما بگوییم که ما تصمیم داریم این بچه اینطور بشود . هر بچه ای یک موجود توحیدی است . یک موجود یگانه است که مانند او آفریده نشده و تا انتهای خلقت نیز آفریده نخواهد شد .
یعنی هیچ نسخه ای از قبل وجود ندارد . مثلاً ما نمی توانیم بگوییم اگر من شش فرزند دارم این نسخه ی تربیت فرزند را هم دارم و قرار است همه ی آنها طبق این نسخه پرورش پیدا کنند . یعنی در هر زمان برای هر فرد شرایط اقتضا می کند که شیوه ی زندگی تغییر کند . اولین وظیفه ای که ما به عنوان والدین به عهده داریم این است که فرزند خود را بشناسیم . استعداد ها ، توانایی ها ، ضعف ها و محدودیت های او را بشناسیم. اولین وظیفه ی ما به عنوان والدین این است که نسبت به فرزند خود شناخت پیدا کنیم .
وقتی شناخت حاصل شد ، دومین گام از وظایف ما این است که به او کمک کنیم تا آن چیزی که در درون او به صورت بالقوه وجود دارد بالفعل شود. مثلاً اگر ما فرض کنیم که فرزند ما در درون خود این نطفه را دارد که به یک درخت سیب تبدیل شود، ما به عنوان والدین وظیفه داریم که به او کمک کنیم تا به یک درخت سیب خوب تبدیل شود .
یک زمانی است که ما والدین دوست داریم که گلابی داشته باشیم بنابراین می خواهیم به زور و اجبار این دانه ی سیب را به گلابی تبدیل کنیم . ما نسبت به فرزندان خود احساس مالکیت می کنیم . گویی که آنها شیء هستند ما نیز مالک آنها بوده و می توانیم آنها را به هرصورتی که می خواهیم تبدیل کنیم . در حالی که آنها یک موجودیت هستند . اگر از افرادی که دو یا سه بچه دارند بپرسید حتماً خواهند گفت که اینها از روز اول در همه چیز با هم متفاوت بودند . یعنی خیلی از خصوصیات را فرزندان ذاتاً با خود می آورند . بنابراین همه ی بچه ها با یکدیگر متفاوت هستند .
بچه های متفاوت ، شیوه های متفاوت می خواهند . یعنی ما نمی توانیم با یک نسخه با همه ی فرزندان برخورد کنیم . بعضی از اوقات ما یک سایز و اندازه ای بعنوان الگوی تربیتی در ذهن خود داریم ، بچه را روی آن سایز می گذاریم اگر کوتاه تر بود می خواهیم او را آنقدر بکشیم تا به اندازه ی آن سایز ذهنی ما بشود . یا اگر بلند تر بود می خواهیم قطع کنیم تا به اندازه ی آن سایز ذهنی ما بشود . اینها تربیت مسموم و آسیب تربیتی است . درحالی که تربیت سالم آن است که ما به وجود فرزند خود احترام بگذاریم . به عنوان یک موجودی که صاحب حق زندگی و حق متفاوت بودن است .
و اینکه به عنوان یک موجود انسانی، ارزش ذاتی انسانی دارد از لحظه ای به دنیا می آید . برای همین ما می گوییم که سقط جنین حرام است و نباید انجام شود . چون آن جنین موجودیت است و حقوق انسانی دارد . بخشی از این حقوق انسانی خوب تربیت کردن است . این خوب تربیت کردن چند گام پیاپی است . بعنوان گام اول وقتی فرزند ما به دنیا آمد باید برای او سلامت و امنیت را فراهم کنیم .
مادرانه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر