مهر مادر
گویند مرا چو زاد مادر
پستان به دهن گرفتن آموخت
شب ها بر گاهواره من
بیدار نشست و خفتن آموخت
لب خنده نهاد بر لب من
بر غنچه گل شگفت آموخت
دستم بگرفت و پا بپا برد
تا شیوه راه رفتن آموخت
یک حرف دو حرف بر زبانم
الفاظ نهاد و گفتن آموخت
پس هستی من ز هستی اوست
تا هستم و هست دارمش دوست
«ایرج مرزا»
به انتخاب احمد کاووس سیاووش
۱۳۸۸ اردیبهشت ۳۱, پنجشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
خواهران وبرادران ! بیایید با پرندگان مهربان باشیم
عکس از فیسبوک
-
قصه های مثنوی معنوی به اطفال-دفتر دوم به کوشش محمد داود سیاووش از چاپ برآمد. طراح پشتی و صفحه آرای این مجموعه کاووس سیاووش و حروف نگاران...
-
پدر ! 1. وقتی پدرت ترا سرزنش می کند، ترا دوست دارد . 2. وقتی بالای تو فشار می آورد، خیر ترا مى خواهد . 3. وقتى تو وی را خام...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر