۱۳۹۴ تیر ۱۶, سه‌شنبه

گرگ گرسنه، خرگوش چالاک و روباه مکار

 

ژوئیه 7, 2015
شماره (234) چهارشنبه (17) سرطان ( 1394) / ( 8) جولای ( 2015)
    13920104000389_PhotoL
    Bared_Teeth__Grey_Wolf
    white_rabbit_wallpaper_2014
    داستان گرگ گرسنه ایست که به فکر شکار است ، ناگهان چشمش به خرگوشی می افتد که زیر بوته ای به خواب رفته است.
    خرگوش همین که چشمش به گرگ افتاد خیلی ترسید اما سعی کرد خونسردی اش را حفظ کند….
    خرگوش با چاچلوسی از گرگ می خواهد تا به خانه روباه بروند تا روباه را که چاق تر است بخورد.
    خرگوش به خانه روباه رفته و به اومیگوید که دوستش میخواهد به خانه او آمده و با هم آشنا شوند، روباه به ماجرا مشکوک شده و از پنجره گرگ گرسنه را میبیند. در فاصله ای که خرگوش میرود تا گرگ را به خانه بیاورد روباه در چاله ای که جلوی درب از قبل کنده بود را باز کرده و به وسیله فرش روی آن را می پوشاند. وقتی گرگ و خرگوش وارد خانه میشوند هر دو درون چاه می افتند و التماس خرگوش برای بیرون آمدن از چاه فایده ندارد و گرگ او را میخورد، روباه هم گودال را با سنگ وخاک پر میکند تا برای همیشه حیوانات از دست گرگ ظالم و زورگو راحت شوند.
    روباه رو به گرگ کرده ومیگوید: سزای کسی که به دوستش خیانت کند همین است اما کار تو هم خیلی زشت بود تو می خواستی به عنوان مهمان وارد خانه من شوی و مرا هم مانند خرگوش بخوری. نه جانم به امثال شما ها نباید هیچ کمکی کرد.Ÿ
    نویسنده: زهرا رازقی
    بر اساس داستانهای کتاب کلیله و دمنه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر