شماره 151/سه شنبه 5 قوس 1392/ 26 نومبر 2013
كوچيها با كاروان شتران،گوسفندان و گاو ها از ميان دره ها وكوه ها گذشته كنار چشمه خيمه زدند و باروبستره شانرا بر فرش سبز زمين هموار كردند. صداي بع بع گوسفندان و آواز شتران در دامنه كو ه مي پيچيد ، سليمان پسرك كوچي گوسفندان را كه خسته و گرسنه از سفر آمده بودند به دامنه كوه به چراندن برد گوسفندان ميچريدند و سيلمان با دقت به منظره سبز دامنه كوه نگاه ميكرد، اتفاقا چشم سليمان به يك راكت منفجر ناشده افتاد، آنرا به سنگ زد، راكت انفجار نموده دستش را قطع كرد، كوچيهاي خسته از راه و سفر آن شب تا صبح نخوابيدند و در حاليكه شفاخانه از دامنه كوه خيلي دور واقع شده بود، سليمان را سوار بر خر به شفاخانه رساندند.
فرداي آنشب رييس قبيله كوچيها نزد گروپ ماين پاکی محل رفته درباره مناطق كه خطر ماين در آن وجود د دارد معلومات خواست، آمر گروپ ماين پاکي محلاتيرا كه از وجود ماين پاك شده بود به وي نشان داد و علامات خطر ماين را برايش مشخص نمود.
پيام : به ماينها و مواد منفجر ناشده سنگ نزنيد.
از مجله «اطفال و ماین»
كوچيها با كاروان شتران،گوسفندان و گاو ها از ميان دره ها وكوه ها گذشته كنار چشمه خيمه زدند و باروبستره شانرا بر فرش سبز زمين هموار كردند. صداي بع بع گوسفندان و آواز شتران در دامنه كو ه مي پيچيد ، سليمان پسرك كوچي گوسفندان را كه خسته و گرسنه از سفر آمده بودند به دامنه كوه به چراندن برد گوسفندان ميچريدند و سيلمان با دقت به منظره سبز دامنه كوه نگاه ميكرد، اتفاقا چشم سليمان به يك راكت منفجر ناشده افتاد، آنرا به سنگ زد، راكت انفجار نموده دستش را قطع كرد، كوچيهاي خسته از راه و سفر آن شب تا صبح نخوابيدند و در حاليكه شفاخانه از دامنه كوه خيلي دور واقع شده بود، سليمان را سوار بر خر به شفاخانه رساندند.
فرداي آنشب رييس قبيله كوچيها نزد گروپ ماين پاکی محل رفته درباره مناطق كه خطر ماين در آن وجود د دارد معلومات خواست، آمر گروپ ماين پاکي محلاتيرا كه از وجود ماين پاك شده بود به وي نشان داد و علامات خطر ماين را برايش مشخص نمود.
پيام : به ماينها و مواد منفجر ناشده سنگ نزنيد.
از مجله «اطفال و ماین»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر