۱۳۹۱ شهریور ۳۰, پنجشنبه

محرومیت کودکان خانواده های مهاجر افغانستانی از تحصیل در ایران


امسال نیز مانند هر سال دیگر در استانه سال جدید تحصیلی در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی ملیونها کودک خانواده­های کارگری و تهیدست از تحصیل باز می­مانند. شمار دانش آموزانی که که بناچار ترک تحصیل میکنند و یا اساسا به مدرسه راه پیدا نمی­کنند بنا به آمارهای رسمی 7 میلیون و 135 هزار کودک و نوجوان را شامل می­شود. و این رقم یعنی بیش از 37% کل دانش آموزان ایران. روشن است دلیل به مدرسه نرفتن و یا ترک تحصیل کودکان ایران چیزی جز فقر شدید خانواده­ها و ناتوانی آنها از پرداخت هزینه تحصیل فرزندانشان نیست.

اما این مشکل برای صدها هزار کودک افغانستانی در ایران ابعاد دردناک تر و بطور نسبی گسترده­تری دارد.



خانواده­های افغانستانی علاوه بر اینکه از فقر شدید رنج می­برند، در همانحال با موانع دولتی متعددی هم برای به مدرسه رفتن و ادامه تحصیل فرزندانشان روبرو هستند. اکثریت قاطع مهاجرین افغانستانی در ایران کارگر هستند. استثمار آنها در مقایسه با کارگران ایرانی بسیار شدید تر است. ناامنی شغلی، تحقیرهای ضد انسانی و شرایط دشوار کار به کنار، انها معمولا با دستمزدهای پائین تر از کارگران بومی به کار کشیده میشوند.



در حالیکه قاعدتا هزینه زندگی خانواده های افغانستانی در ایران برابر هزینه زندگی خانواده­های کارگری ایران است. طی یک سال گذشته و با به اجرا درآمدن طرح هدفمندی یارانه ها هزینه زندگی خانواده های افغانستانی بیشتر شده است. آن ها حتی اگر کارت اقامت رسمی یا پاسپورت هم داشته باشند قادر به دریافت یارانه دولتی نیستند. برای آنها قیمت مایحتاج اولیه زندگی در یک سال گذشته بدون در پی داشتن افزایش حقوق و بدون دریافت یارانه بصورت وجه نقد چندین برابر شده است. بنابر این اگر فقر شدید علت از تحصیل بازماندن میلیونها کودک ایرانی است، مشکل از این لحاظ برای کودکان خانواده­های مهاجر افغانستانی دو چندان است.



جمهوری اسلامی سالانه ملیونها دلار به منظور پذیرائی از پناهنگان افغانستانی از سازمان ملل متحد کمک دریافت می­کند. اما رسانه ها و مقامات جمهوری اسلامی هیچگاه از این کمک ها یادنکرده و میزان سالانه آن را مشخص نمی­کنند. در حالیکه یکی از مواردی که رژیم در برابر مهاجرین و گرفتن کمک های سازمان ملل ارایه می کند، آموزش فرزندان مهاجران در مدارس دولتی تا مقطع دبیرستان و حتی تعدادی هم در دانشگاهها است.



در کنار همه اینها شرایط ثبت نام در مدارس دولتی ایران برای افغانستانی­ها سختگیرانه­تر است. آنها نمی­توانند از مزایای تحصیل رایگان استفاده کنند. وقتی در سال 1390 بیش از 400 هزار نفر از کودکان افغانستانی از تحصیل محروم شدند، جمهوری اسلامی تحت فشار سازمان ملل اعلام کرد که کودکان افغانستانی هم از حق تحصیل برخوردار هستند. اما در عمل شرایطی را بر آنان تحمیل کرد که بیش از نیمی از این کودکان نتوانستند به مدرسه راه یابند. شهریه مدارس دولتی برای کودکان ایرانی بین 70 تا 100 هزار تومان در سال است در حالیکه این رقم برای کودکان افغانستانی 250 هزار تومان است. هر خانواده ایرانی اگر چهار فرزند داشته باشند که به مدرسه میروند یک نفرشان از پرداخت شهریه معاف می­شود، در حالیکه چنین امتیازی برای خانواده­های افغانستانی وجود ندارد.



اما با همه اینها این شرایط تنها برای مهاجرینی است که موقعیت قانونی دارند. براساس آمار رسمی بیش از یك‌میلیون و نیم پناهنده افغان به صورت رسمی و بیش از دو و نیم‌میلیون نفر به صورت غیررسمی و باصطلاح غیرقانونی در ایران زندگی می‌كنند. آنان علاوه بر اینکه مدام در تعقیب نیروهای امنیتی رژیم اند کودکانشان هم بطور کلی از تحصیل محروم هستند و اگر در ایران هم بدنیا آمده باشند و یا حتی پدر و یا مادر ایرانی داشته باشند فاقد هرگونه کارت شناسائی هستند و هویتشان در هیچ جائی ثبت نمی­شود. کودکانی که به مدرسه راه نمی یابند به ناچار به کار در کارگاهها و مراکز تولیدی کشیده می­شوند. بخش بزرگی از این کودکان در خیابانها سرگردان هستند و یا به دستفروشی و دوره گردی مشغول اند و و در معرض انواع آسیب­های اجتماعی قرار دارند. جمهوری اسلامی ایران پیمان نامه حقوق کودک سازمان ملل متحد را امضاء کرده است. بر طبق این پیمان نامه رژیم ایران موظف است که شرایط آموزش کودکان بر پایه فرصت های برابر را برای کلیه كودكان مقیم ایران، به دور از رنگ، نژاد، مذهب، ملیت، عقاید سیاسی، توانائی مالی و موقعیت حقوقی خانواده و احوال شخصیه والدین، فراهم نماید. بر طبق این پیمان نامه جمهوری اسلامی حق ندارد تحت عنوان باصطلاح غیر قانونی بودن خانواده­های مهاجر افغانستانی در ایران، کودکان آنها را از حق تحصیل محروم نماید. اماجمهوری اسلامی به عنوان رژیمی پیمان شکن، ارزشی برای امضای خود در پای هیچ معاهده بین المللی که مستقیما در خدمت بقای رژیم نباشد و یا منفعت اقتصادی خاصی را برای وی در برنداشته باشد قایل نیست. این رژیم در مقاطعی که تحت فشار قرار میگیرد تعهداتی را می­پذیرد، اما در عمل آنرا زیر پا می­گذارد. سرنوشت کودکان افغانستانی در ایران از سرنوشت ملیونها کودک ایرانی که هر ساله از درس و تحصیل باز می­مانند جدا نیست. درد مشترک خانواده­های کارگری و محروم ایرانی و افغانستانی میتواند پایه مبارزه مشترک انسانهای هم سرنوشت برای تغییر این مناسبات غیر انسانی در این جامعه باشد.
29 شهریور 1391
منبع: وبسایت پیام

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر