به هنگام بهاران
که گل خندد به گلزار
جفا کش بابه دهقان
به دستش یوغ و اسپار
به پایش نالی چوب
کمر بسته به دستار
رود سوی زمینش
زند بیل و کند کار
کند قلبه و ماله
دهد کشت خود انبار بکارد گندم و جو
جواری نیز بسیار
هم از شالی و پنبه
تخم ریزد به خروار
کند خدمت به مردم
نباشد هیچ بیکار
تو هم خود را تکان ده
الا ای طفل هوشیار
شعر از استاد محمد آصف مایل
به انتخاب احمد کاووس سیاووش
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
خواهران وبرادران ! بیایید با پرندگان مهربان باشیم
عکس از فیسبوک
-
قصه های مثنوی معنوی به اطفال-دفتر دوم به کوشش محمد داود سیاووش از چاپ برآمد. طراح پشتی و صفحه آرای این مجموعه کاووس سیاووش و حروف نگاران...
-
پدر ! 1. وقتی پدرت ترا سرزنش می کند، ترا دوست دارد . 2. وقتی بالای تو فشار می آورد، خیر ترا مى خواهد . 3. وقتى تو وی را خام...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر