۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۳, پنجشنبه

جز بازی، یکی از بهترین بازی های دخترانه!

از کتاب «بازی های عامیانه اطفال»
به انتخاب: احمد کاووس سیاووش
از بازی های دخترانه بهترین آنها جز بازی است. جز بازی در همه اطراف و اکناف افغانستان با تفاوت های اندکی رواج دارد. برای اجرای جز بازی شکل مستطیل در روی زمین رسم میشود. این مستطیل به این ترتیب به هشت حصه تقسیم میشود که عرض خانه های اول، دوم و سوم مساوی بوده، خانه چهارم کمی عریض تر میباشد و از وسط به دو حصه تقسیم میشود. خانه های پنجم و ششم مساوی خانه های اول تا سوم و خانه هفتم کوچکتر از همه رسم میشود، عرض خانه هشتم مساوی خانه چهارم است. دو رأس بالایی مستطیل را هم با یک قوس کلان با هم وصل می نمایند که در آنجا هم یک خانه بزرگ نیم دایره ایجاد می شود. خانه ها به این ترتیب نامگذاری می شوند:(خانه اول، خانه دوم، خانه سوم، خواهر و برادر، دم، قدم، دریا، صحرا و آسمان).
در صورتیکه بازیکنان بیشتر از دو نفر باشند به دو تیم تقسیم میشوند. برای گرفتن نوبت تر خشکی انداخته میشود. اولین بازیکن لشپ خود را که سنگ کوچک دایروی لشم دریایی یا پارچه گرد تیکر میباشد آهسته می بوسد و به خانه اول می اندازد. با یک پا به خانه اول خیز میزند، خانه های دوم و سوم را با یک پا طی می کند و با هر دو پا به خانه های «خواهر و برادر» خیز میزند. در این خانه ها یکبار با خیز دور میخورد و با هر دو پا به خانه «دم» میرود. در «دم» نفس تازه میکند و به «قدم» میرود سپس از بالای «دریا» خیز زده به «صحرا» میرود و از آنجا دوباره به همان ترتیب تا خانه اول می آید. در خانه اول لشپ خود را با پهلوی پای خود می زند و از خط بیرون می کشد. به همین ترتیب به تمام خانه ها لشپ انداخته میشود و همان رفت و برگشت تکرار میشود.
اگر بازیکن لشپ را به خانه مورد نظر انداخته نتواند، یا پایش روی خط گذاشته شود، یا لشپ را با یک ضربه پا از خط کشیده نتواند و یا لشپ یا پاهایش به «دریا» بیفتد نوبتش میسوزد.
بعد از آنکه لشپ به تمام خانه ها تا «آسمان» موفقانه انداخته شد و رفت و آمد هم صورت گرفت، بازیکن «تپ» را بر فرق سرش میگذارد. پشت خود را طرف خانه های جز بازی می گرداند و با حرکت سر لشپ را به خانه اول می اندازد. در صورتیکه لشپ به خانه اول بیفتد آن خانه از او میشود. بازیکن با کشیدن یک علامت ضرب «چلیپا» در خانه مذکور آن خانه را مُهر می کند.
حالا او در خانه اول ایستاده شده، برای مُهر کردن خانه دوم تمام مراحل فوق را طی مینماید. وقتی تمام خانه ها مُهر شد و نوبت به «آسمان» رسید، بازیکن لشپ را از بیرون خانه اول به «آسمان» میاندازد. رویش به طرف آسمان بالا میگیرد و با احتیاط بدون آنکه به زمین ببیند، به خانه اول پا می گذارد و از حریفش میپرسد: صحیح اس؟
در صورت شنیدن جواب های مثبت به خانه های دوم، سوم و... میرود و هر بار میپرسد: صحیح اس؟ در صورتیکه پایش روی خط نیاید یا به «دریا» نیفتد، حریف جواب داده میرود، بلی! بلی! بلی! و به این ترتیب «آسمان» هم مُهر میشود و بازیکن به صورت تنهایی یا دسته جمعی با تیمش بازی را می برد.
اگر پای بازیکن روی خط یا «دریا» بیاید یا لشپ با یک ضربه از «آسمان» به خارج پرتاب نشود، نوبت بازیکن میسوزد.
نتیجه:
جز بازی در پهلوی ساعت تیری برای رشد عضلات پاهای دختران ورزش خوبی است. این بازی حس رقابت سالم را در میان دختران تقویه نموده، باعث ارتقای قدرت کار آنها میشود.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۵, چهارشنبه

رضا دقتی‌، رئیس داوران مسابقه جهانی‌ عکس کودکان برای یونیسف

به مناسبت بیستمین سالگرد تصویب منشو ر حقوق کودک توسط سازمان ملل،یونیسف و سازمان جهانی عکاسان با مشارکت شرکت سونی اقدام به برگزاری طرحهای گوناگون جهت بالا بردن اگاهی افکار عمومی در چهار جوب حقوق کودکان کرددر همین راستا یونیسف با همکاری رضا دقتی ،عکاس و فعال حقوق بشروکودک، با مشارکت شرکت سونی ۶ عکاس نوجوان را از ۶ قاره جهان به عنوان عکاس برتر این طرح برگزید.هیت داوران به ریاست رضا دقتی متشکل بود از ماری الن مارک، کارول الن ستوری،بروس دیویدسن،ژوناتان ترگونیک . در ادامه این طرح هر ۶ نوجوان برگزیده بخت انرا پیدا کردنند تا شرکت در یک دوره اموزشی عکاسی را در اتیوپی در آذر ماه ۱۳۸۹ با حضور رضا ذقتی تجربه کنندرضا دقتی تجربه برگزاری این طرح را اینگونه بیان میکند: از شور و استعداد شرکت کنندگان نوجوان در این طرح بی اندازه تحت تاثیر قرار گرفته ام ، بر این باورم که نقش تصویر چون زبان مشترک بشریت سهم به سزایی در آموزش این جوانان در برپایی صلح خواهد داشت.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۱, شنبه

چرچرک و مورچه

جمع آوری و نگارش احمد کاووس سیاووش
مورچه و چرچرک پهلوی هم خانه داشتند، در روز های تابستان مورچه هر روز از خانه می بر آمد و چیزی از آذوقه برای ذخیره زمستان به خانه می آورد. اما چرچرک از صر صبح تا نیمه های شب ترانه می خواند و خوشگذرانی می کرد. فصل تابستان و خزان گذشت، زمستان رسید و برفباری شدیدی شد. مورچه که خانه اش را از مواد خوراکه پُر کرده بود، بی خیال و راحت در گوشه یی نشست و به تماشای برفباری پرداخت، اما چرچرک پس از لحظه یی گرسنه شد و هر قدر جستجو کرد چیزی برای خوردن در خانه نیافت. با سر افگندگی به خانه مورچه رفته از او چیزی برای خوردن خواست، مورچه گفت:«دوست عزیز تو در تابستان نغمه سرایی می کردی و من زحمت می کشیدم، حالا که وقت نغمه سرایی نیست به عوض خواستن چیزی برای خوردن از من به روی برف ها اتن بینداز.»

برادران و خواهران عزیز!

بیایید از سقراط بیاموزیم
سه پرسش سقراط
هر زمان شایعه ای را شنیدید و یا خواستید شایعه ای را تکرار کنید این فلسفه را در ذهن خود داشته باشید!
در یونان باستان سقراط به دلیل خرد و درایت فراوانش مورد ستایش بود. روزی فیلسوف بزرگی که از آشنایان سقراط بود،با هیجان نزد او آمد و گفت:سقراط میدانی راجع به یکی ازشاگردانت چه شنیده ام؟
سقراط پاسخ داد:”لحظه ای صبر کن. قبل از اینکه به من چیزی بگویی از تومی خواهم آزمون کوچکی را که نامش سه پرسش است پاسخ دهی.”مرد پرسید:سه پرسش؟سقراط گفت:بله درست است. قبل از اینکه راجع به شاگردم بامن صحبت کنی،لحظه ای آنچه را که قصدگفتنش را داری امتحان کنیم.
اولین پرسش حقیقت است. کاملا مطمئنی که آنچه را که می خواهی به من بگویی حقیقت دارد؟ مرد جواب داد:”نه،فقط در موردش شنیده ام.” سقراط گفت:”بسیار خوب،پس واقعا نمیدانی که خبردرست است یا نادرست."
حالا بیا پرسش دوم را بگویم،” پرسش خوبی”آنچه را که در موردشاگردم می خواهی به من بگویی خبرخوبی است؟”مردپاسخ داد:”نه،برعکس…” سقراط ادامه داد:”پس می خواهی خبری بد در مورد شاگردم که حتی درموردآن مطمئن هم نیستی بگویی؟” مردکمی دستپاچه شد و شانه بالا انداخت.
سقراط ادامه داد:”و اما پرسش سوم سودمند بودن است. آن چه را که می خواهی در مورد شاگردم به من بگویی برایم سودمند است؟”مرد پاسخ داد:”نه،واقعا…”سقراط نتیجه گیری کرد:”اگرمی خواهی به من چیزی رابگویی که نه حقیقت دارد و نه خوب است و نه حتی سودمند است پس چرا اصلا آن رابه من می گویی؟
از انترنت
به انتخاب احمد کاووس سیاووش